دوشنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۴، ۰۳:۲۵ ب.ظ
insid out
بعد از اینکه رایلی کوچولو به همراه خانوادهاش به
سنفرانسیسکو مهاجرت میکند، احساسات او -شادی، ترس، ناراحتی، نفرت و عصبانیت- سعی
میکنند تا خودشان را با خانه، مدرسه و محیط جدید وفق دهند ...
وبسایت نقد فارسی:
نام فیلم: Inside Out (درون)
ژانر: انیمیشن،کمدی،درام
مدت زمان: ۹۴ دقیقه
کارگردانان : Pete Docter, Ronaldo Del Carmen
نویسندگان : Pete Docter, Ronaldo Del Carmen
صداپیشگان : Amy Poehler, Bill Hader, Lewis Black
هزینه تولید: ۱۷۵ میلیون دلار
محصول کشور: ایالات متحده آمریکا
کمپانی توزیع کننده: Walt Disney Studios Motion Pictures
منتقد: جیمز براردینلی - امتیاز ۸.۸ از ۱۰ (۳.۵ از ۴)
خلاصه داستان : بعد از اینکه رایلی کوچولو به همراه خانوادهاش به سنفرانسیسکو مهاجرت میکند، احساسات او -شادی، ترس، ناراحتی، نفرت و عصبانیت- سعی میکنند تا خودشان را با خانه، مدرسه و محیط جدید وفق دهند ...
نام فیلم: Inside Out (درون)
ژانر: انیمیشن،کمدی،درام
مدت زمان: ۹۴ دقیقه
کارگردانان : Pete Docter, Ronaldo Del Carmen
نویسندگان : Pete Docter, Ronaldo Del Carmen
صداپیشگان : Amy Poehler, Bill Hader, Lewis Black
هزینه تولید: ۱۷۵ میلیون دلار
محصول کشور: ایالات متحده آمریکا
کمپانی توزیع کننده: Walt Disney Studios Motion Pictures
منتقد: جیمز براردینلی - امتیاز ۸.۸ از ۱۰ (۳.۵ از ۴)
خلاصه داستان : بعد از اینکه رایلی کوچولو به همراه خانوادهاش به سنفرانسیسکو مهاجرت میکند، احساسات او -شادی، ترس، ناراحتی، نفرت و عصبانیت- سعی میکنند تا خودشان را با خانه، مدرسه و محیط جدید وفق دهند ...
هیچ استودیوی انیمیشن سازی آمریکایی به اندازه دیزنی/پیکسار در خلق فیلمهایی که در چندین سطح کار میکنند موفق نبوده است. از همان ابتدای کار، عوامل این استودیو به روایت داستانهایی که به یک اندازه مربوط به کودکان و بزرگسالان بودند علاقه داشتهاند. مثلاً «داستان اسباب بازی ۳»(Toy Story3) را در نظر بگیرید. این فیلم برای بچهها اثری پرنشاط و لذت بخش است و برای بزرگترها تفکری تلخ و شیرین درباره گذر زمان است. نمیخواهم بگویم که «درون»(Inside out) به اندازه «داستان اسباب بازی ۳» کاملاً درگیر کننده است، اما از بسیاری از جهات مشابه میتوان آن را فیلم موفقی دانست.
«درون» به سمت قلمرو عمیق روانشناسی گام برمیدارد، این باعث میشود که بچههای خردسال نتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. فیلم سازها (به خصوص پیت داکتر، که انیمیشنهای قبلیاش عبارتند از «کارخانه هیولاها»(Monsters Inc) و «بالا»(Up) ) ضمن گنجاندن سکانسهای اکشن/ماجرایی بسیار، ژانر خانوادگی-دوستانه-کمدی را برای حفظ بینندگان نوجوان انتخاب کردهاند اما متن اصلی بدون شک پیچیدهترین محصول پیکسار تا به امروز است.
این فیلم از عواطف انساندیسی شده برای کشف درونمایههای مربوط به این که چگونه کُلیت شخصیت یک فرد بر اساس خاطراتش شکل میگیرد و این که پشیمانی جزء لاینفکی از آگاهی است استفاده میکند. عمق این موضوع پوشالی بودن جذابیت مخلوقات انیمیشنی را نشان میدهد. نخبگان و مغزهای پیکسار احترام زیادی برای فیلم ساز ژاپنی کهنه کار، هایائو میازاکی، قائلند و هرگز در گذشته تا این حد به تکرار و تقلید حس یکی از محصولات استودیوی جیبلی ژاپن نزدیک نشده بودند.
شخصیت اصلی داستان یک دختر معمولی به نام رایلی (با صدای کیتلین دیاس) است. او و مادر (دیان لین) و پدرش (کایل مک لاچلان) بنا بر دلایل کاری به منطقه Bay Area نقل مکان میکنند. رایلی غمگین و افسرده است- چون مجبور شده از خانه قدیمی، دوستان و تیم هاکیاش دور شود. او سعی میکند خوشحال و مثبت باشد، اما این کار سختی است. گرچه برخی قسمتهای داستان از منظر رایلی گفته میشوند، بخش عمده ای از ماجرا در درون مغز او شکل میگیرد.
در مغز او است که ما با پنج احساسی که عواطف و حالتهای او را کنترل میکنند، خاطراتش را سازمان دهی میکنند و روی اعمالش تأثیر میگذارند آشنا میشویم: زرد، خوشحالی مثبت (با صدای ایمی پولر)، غمگین آبی (با صدای فیلیس اسمیت)، ترس بنفش (بیل هادر)، خشم سرخ (لوئیس بلک) و انزجار سبز (میندی کالینگ).
وقتی اتفاق بدی میافتد و شادی و غم سهواً از «اتاق کنترل» بیرون میافتند، شاید عجیبترین فیلم جادهای بعد از «سفر خیالی»(Fantastic Voyage): سفری از میان ناخودآگاه رایلی شروع میشود. در این مسیر، به چند مورد عجیب بر میخوریم از جمله دوست خیالی دخترک در گذشته به نام بینگ بونگ (ریچارد کایند).
«درون» از فرایندهای روانشناسی پیچیدهای استفاده میکند و آنها را به طُرقی که ممکن است مرتبط باشند ساده سازی میکند. فیلم بدون این که خیلی تاریک شود وارد آبهای عمیق میشود- با لحظاتی از وخیم شدن شخصیت روبرو میشویم که بعد از محو شدن خوشحالی و غم (و خاطرات مربوط به آنها) رخ میدهد. دخترک خاموش میشود، نمیتواند با دیگران ارتباط برقرار کند و در نهایت تصمیم به فرار میگیرد.
در «درون» خبری از شخصیتهای بد و خبیث نیست. این اغلب در فیلمهای جاده ای دیده میشود، اما کمتر میتوان سراغ آنها را در انیمیشنها، که در آنها میل به تباین سیاه و سفید خواسته های خاصی را از فیلمنامه نویس طلب میکنند، گرفت. با این حال، داستان فیلم درباره شکست دادن شخصیت بد داستان نیست، بلکه درباره عدهای موجود ناهمگون است که سعی میکنند دوباره به تعادل برسند.
سبک به کار رفته در فیلم اصلاً شبیه به سبک غالب پیکسار نیست. اگرچه صحنههای «خارجی» مربوط به رایلی و والدینش با واقع گرایی طراحی شدهاند، چیزی که در انیمیشنهای مدرن به آن عادت کردهایم، صحنههای «درونی» ظاهری خیالی و تقریباً دست ساز دارند- یعنی ظاهری لرزان و کارتونی که پیکسار قبلاً از آن استفاده نکرده بود. این امر نه تنها هویت منحصر به فردی به «درون» داده است، بلکه شکل متفاوتی را در ژانری که در آن ظاهر به شدت ژنریک شده است ایجاد کرده است (با این حال، تکنیک سه بعدی بی فایده است- البته جای تعجب دارد که پیکسار واقعاً از آن استفاده نکرده باشد).
در سالهای اخیر، پیکسار، با دو دنباله متوسط، یک سال بیکاری، و چند محصول اورجینال نه چندان تماشایی (اما سرگرم کننده)، در حال زنگ زدن بوده است. به قول معروف «درون» نشان میدهد که این استودیو دارد روی فرم میآید. اما سئوال اساسی این است که چگونه میتوان کودکان زیر هشت سال را به این اثر ربط داد. این فیلم از آن دسته فیلمهای سبک مینیونی با هیجان و انرژی زیاد نیست. بلکه فهم آن نیاز به تفکر و تمرکز دارد.
اینها بدون شک خصوصیات تحسین برانگیزی هستند، اما آیا با فروش بالا در گیشه سنخیت دارند؟ امیدواریم که این طور نباشد چون «درون» بهترین انیمیشن آمریکایی تولید شده بعد از سالها است و شایسته است که همین طور هم شناخته شود.
- ۹۴/۰۷/۲۰
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.