Animation

وبلاگ انیمیشن پر از مطالب جالب درباره انیمیشن ها هاست

Animation

وبلاگ انیمیشن پر از مطالب جالب درباره انیمیشن ها هاست

Animation

سلام به وبلاگ من خوش آمدید من شمین کاکاوند هستم مدیر وبلاگ من در سال 1384 به دنیا آمده ام ، در وبلاگ من میتوانید از اخبار روز انیمیشن هاباخبر شوید و درمورد انیمیشن ها مطالب جالبی کسب کنید نظر بگذارید و سوال بپرسید و بگویید از کدام انیمیشن خوشتان می اید و بگویید وبلاگم چه چیز هایی کم دارد و با دوستاتتان وبلاگم را به اشتراک بگذارید و خواهشمندم کپی نکنید و لطفا وبلاگ مرا دنبال کنید و روی دکمه این وبلاگ را دنبال کنید کلیک فرمایید
متشکرم

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
آخرین نظرات
نویسندگان

۲۰ مطلب در مهر ۱۳۹۴ ثبت شده است


«پرندگان آزاد» محصول ۲۰۱۳ و انیمیشنی سه بعدی است. این انیمیشن محصول رییل اف ایکس و به کارگردانی جیمی هی‌وارد ساخته شده است.

خبرگزاری مهر: «پرندگان آزاد» محصول ۲۰۱۳ و انیمیشنی سه بعدی است. این انیمیشن محصول رییل اف ایکس و به کارگردانی جیمی هی‌وارد ساخته شده است. «پرندگان آزاد» که ابتدا با نام «بوقلمون‌ها» شناخته می‌شد، برای اکران در سال ۲۰۱۴ انتخاب شده بود، اما نوامبر ۲۰۱۳ راهی پرده‌های بزرگ شد تا با توجه به موضوعش که دفاع از بوقلمون‌هایی است که برای عید شکرگزاری در فرهنگ آمریکایی سر سفره می‌روند، عید شکرگزاری سال را از دست ندهد.

چالش در کاخ سفید/ به جای بوقلمون پیتزای سبزیجات بخورید.

با توجه به همین درک زمانی، این انیمیشن که با بودجه ۵۵ میلیون دلاری ساخته شده، خیلی هم متضرر نشد. هر چند در آمریکا تنها ۵۵ میلیون فروش کرد اما با احتساب فروشش در بازار جهانی به رقم کلی فروش ۱۱۰ میلیون دلاری دست یافت. این فیلم گرچه در میان ۱۹ انیمیشنی جای داشت که برای اسکار ۲۰۱۴ معرفی شده بودند، اما در میان هیچیک از فهرست‌ها جایی پیدا نکرد.

چالش در کاخ سفید/ به جای بوقلمون پیتزای سبزیجات بخورید.

با توجه به این که بیشتر انیمیشن‌های بی‌اهمیت و درجه پایین، آنقدر تکراری هستند که باید به راحتی از خیر آنها گذشت، اما این انیمیشن به نظر می‌رسد ارزشش را داشته باشد تا با انتخاب چنین پرنده عجیبی به عنوان شخصیت اصلی فیلمی برای کودکان، یک بار دیده شود. در هر حال ساخت بشاش و سرزنده و عجیب و غریب شخصیت‌ها می‌تواند مخاطب را هر چند اندکی به زور، اما تا انتها با خود بکشاند.

چالش در کاخ سفید/ به جای بوقلمون پیتزای سبزیجات بخورید.

در یک کلام فیلم شاهکار نیست، اما اگر به دنبال یک فیلم خانوادگی هستید که همه را نسبتاً سرگرم نگه دارد، این فیلم مناسب شماست. در عین حال در میان همه شلوغ و پلوغی‌ها، طنزها و جملات نغز هوشمندانه، عجیب و غیرتکراری نیز، هر چند یکی در میان، اما وجود دارند.

چالش در کاخ سفید/ به جای بوقلمون پیتزای سبزیجات بخورید.

گروه سازندگان انیمیشن

جیمی هی‌وارد کارگردان این فیلم که کارگردان و فیلمنامه نویسی کانادایی- آمریکایی و ۴۴ ساله است، از جوانی کار خود را در عرصه انیمیشن شروع کرده و با وجود این که برای «هورتون صدایی می‌شود» محصول سال ۲۰۰۸ با نقدهای مثبتی روبه‌رو شد و فروشی نزدیک به ۳۰۰ میلیون دلار را تجربه کرد، برای این انیمیشن موفقیت چندانی کسب نکرد.  او سابقه همکاری با پیکسار را نیز دارد و از انیماتورهای «داستان اسباب بازی» ۱ و ۲، «هیولاها» و نیز «در جستجوی نمو» بوده است.

چالش در کاخ سفید/ به جای بوقلمون پیتزای سبزیجات بخورید.

هی‌وارد با همکاری اسکت موسیر، فیلمنامه این فیلم را بر مبنای قصه دیوید استرن و جان اشتراوس نوشته‌اند. در این داستان با سفر به سال ۱۶۲۱ و سه روز جلوتر از اولین سالی که جشن شکرگزاری برگزار شد، بوقلمون‌ها سعی می کنند جلوی صید بوقلمون را بگیرند و با تغییر منوی روز جشن شکرگزاری، پیتزا را به جای بوقلمون بگذارند.

چالش در کاخ سفید/ به جای بوقلمون پیتزای سبزیجات بخورید.

قصه از کجا شروع شد؟

رجی، تنها بوقلمون باهوش در مزرعه، شخصیت اول انیمیشن است. در حالیکه بقیه دسته پرندگان همراه رجی به کودنی یک کنده چوب هستند، رجی وحشت زده متوجه می شود که دارند همه آنها را برای یک ضیافت پروار می‌کنند. اما او قبل از اینکه نصیب میز مراسم روز شکرگزاری کسی شود، خود را بال بال زنان به یک مراسم عکاسی رسمی می‌رساند تا رسماً توسط شخص رئیس جمهور آزاد شود.

چالش در کاخ سفید/ به جای بوقلمون پیتزای سبزیجات بخورید.

او که نجات پیدا کرده در نهایت لذت، اتاقی مخصوص خودش در کمپ دیوید، محل تعطیلات تابستانی رییس جمهوری گیرش می‌آید که تلویزیون کابلی دارد و علاوه بر این می تواند هر چقدر بخواهد پیتزا بخورد. اما زمانی که پرنده دیگری به نام جیک او را می‌دزدد، دنیای بهشتی اش ویران می شود. جیک مأموریت دارد تا نژاد بوقلمون ها را نجات دهد و بایستی این کار را با بازگشت به قرن هفدهم به وسیله یک ماشین زمان سخنگو انجام دهد تا تعریف جدیدی برای مراسم شکرگزاری ارائه کند.

برنامه جیک این است که مهاجران و بومی های آمریکایی را قانع کند که یک جشن گیاهخوارانه خیلی مطلوب خواهد بود. متأسفانه مایلز استندیشِ بدجنس  با سرسختی تمام عکس این عقیده را دارد بنابراین جیک و رجی باید دوستان پرنده خود را که شامل یک بوقلمون جذاب به نام جنی هم می شود، قبل از رسیدن روز واقعه نجات دهند.

چالش در کاخ سفید/ به جای بوقلمون پیتزای سبزیجات بخورید.

کیفیت تکنیکی انیمیشن


با وجود تصویرسازی های نسبتا با مزه از بوقلمون‌ها، اما در مجموع ترکیب انیمیشن در سطحی پایین از نظر منتقدان برآورد شده آنقدر که حتی به مخاطب توصیه شده است تا از خرید بلیت نمایش سه بعدی صرف ‌نظر کند.

چالش در کاخ سفید/ به جای بوقلمون پیتزای سبزیجات بخورید.

صداپیشگان

صداپیشگی تر و فرز اوون ویلسون در نقش رجی یکی از نقاط مثبت فیلم است. اما دیگر گروه صداپیشگان نیز با توانایی بالایی با حساسیت کمی عجیب جیمی هی‌وارد  ارتباط برقرار می‌کنند، حساسیتی که وقتی کار با مشکلی مواجه می‌شود می تواند آن را به سوی موفقیت پیش ببرد. در این انیمیشن جیک با صداپیشگی وودی هارلسون، ماشین زمان سخنگو با صداپیشگی خشک و خشن جورج تاکی و مایلز استندیشِ بدجنس با صدا پیشگی کلم مینی شکل گرفته اند. صداپیشگی جنی را نیز امی پولر برعهده دارد.

چالش در کاخ سفید/ به جای بوقلمون پیتزای سبزیجات بخورید.

شخصیت‌ها

در این انیمیشن شخصیت معقول کمتر پیدا می‌شود. در هر حال شخصیت‌ها بیشتر بوقلمون هستند و بوقلمون‌ها هم به کم عقلی شهره‌اند. اما در طراحی شخصیت تلاش شده تا به نسبت قدرت اندامی آنها شکلشان انتخاب شود. به عنوان مثال کسی که زور بیشتری دارد با رنگ قرمز تصویر شده که عقلش هم کمتر است ولی بوقلمون آبی که ضعیف‌تر است هوش بیشتری دارد.

پیام فیلم

فیلم تلاش دارد تا یک سنت آمریکایی را به چالش بکشد: سنت خوردن بوقلمون در روز شکرگزاری و از این راه نقبی هم به تاریخ و بومیان آمریکا بزند. با این حال به نظر منتقدان نحوه  برخورد هیوارد با وضعیت نامساعد بومی‌های آمریکایی نیز - که به نظر می‌رسد به وسیله بوقلمون‌ها نشان داده شده باشد - اشتباه و نابخردانه به نظر می‌رسد.

چالش در کاخ سفید/ به جای بوقلمون پیتزای سبزیجات بخورید.

هر چند بچه‌ها متوجه مفهوم مجازی سیاسی داستان و مساله سرخپوستان آمریکا نمی‌شوند، اما باید آماده بود که وقتی از سالن سینما خارج می‌شوند، درخواست کنند از این به بعد برای جشن شکرگزاری فقط «توفورکی» غذایی متشکل از سبزیجات و سویا که به شکل بوقلمون تزئین شده، درست کنید.

طرح داستانی ساده انگارانه این داستان موجب می شود تا اهداف والاتری که فیلمنامه به دنبالش بوده، کمتر محسوس باشد و به همین دلیل کشف حس درونی سازندگان اثر می تواند نکته غافلگیر کننده‌ای باشد.

چالش در کاخ سفید/ به جای بوقلمون پیتزای سبزیجات بخورید.

منتقدان چه گفتند

فیلم «پرندگان آزاد» در کل نقدهای منفی از منتقدان دریافت کرده است. وبسایت راتن تومیتوز با امتیاز متوسط ۴.۲ از ۱۰ از میان ۷۶ نقد مختلف به این فیلم ریتینگ ۱۸ درصد را اختصاص داده است. نظر کلی سایت به این شرح است: این فیلم با وجود اینکه از نظر تکنیکی با لیاقت است، از نظر خلاقانه رو به مرگ است و موجب می شود تا به ناچار مقایسه‌ای ناخوشایند بین آن با همان مرغ پرنده‌ احمقی که الهام‌بخش‌اش بوده، انجام شود.

دیگر وبسایت منتقدان یعنی متاکریتیک بر پایه ۲۷ نقد مختلف به آن امتیاز ۳۸ را داده و نقدهایش هم در کل به نفع فیلم نبوده است.

چالش در کاخ سفید/ به جای بوقلمون پیتزای سبزیجات بخورید.

جاستین چنگ از ورایتی بر این فیلم نقدی منفی نوشت و گفت: این کارتون فانتزیِ به نظر بی‌آسیب، تبدیل به یک تمرین دیگر در عدم رعایت فرهنگی خانوادگی و دوستانه می‌شود؛ سمی اما پاکیزه شده است.

آلونسو دورالد از د رپ به فیلم نظر منفی داشت و گفت: حتی اگر بخواهیم عدم رعایت فیلم نسبت به پارادوکس‌های سفر در زمان و کنایه‌های نسل‌کشی را کنار بگذاریم به من اعتماد کنید، به هیچ وجه نمی‌خواهید وارد یکی از این دو قضیه شوید، «پرندگان آزاد» خیلی بدیهی است که اصلا بامزه نیست.

چالش در کاخ سفید/ به جای بوقلمون پیتزای سبزیجات بخورید.

استفانی زاکارک از د ویلج وویس هم به فیلم نقد منفی داد و گفت: «پرندگان آزاد» هم مانند بسیاری از فیلم‌های انیمیشن مدرن دیگر به سراغ محتویات بسیاری می‌رود؛ بنابراین فیلم احساس گرفتگی و درهم و برهم بودن دارد و حتی با وجود اکشن دیوانه‌وار گاه و بی‌گاهش، مانند پرنده چاقی می‌ماند که دارد به آرامی به سمت نابودی حرکت می‌کند.

چالش در کاخ سفید/ به جای بوقلمون پیتزای سبزیجات بخورید.

کیت اربلند از فیلم.کام به فیلم امتیاز ۷.۶ از ۱۰ داد و گفت: فیلم «پرندگان آزاد» یک حواس پرتی عجیب و قابل برای تمام خانواده است.

استفان لی از انترتینمنت ویکلی به فیلم امتیاز C داد و نوشت: اغلب می‌توان به جلوه‌های بصری یک فیلم انیمیشن متوسط به عنوان نکته نجات دهنده‌اش نگاه کرد. اما این دنیای مستعمراتی که باید احساس یک پانورامای پاییزی متمایل به گسترش را داشته باشد، به طور عجیبی احساس عدم حرکت و دو بعدی بودن دارد.

چالش در کاخ سفید/ به جای بوقلمون پیتزای سبزیجات بخورید.

شری لیندن از لس‌آنجلس تایمز هم به فیلم نقدی منفی داد و گفت: درست مانند همان مرغ‌های این ماجراجویی که متوقف می‌شوند و دوباره به حرکت درمی‌آیند، خود کارتون هم به ندرت از روی زمین بلند می‌شود.

جسیکا هرندون از اسوشیتدپرس به فیلم دو ستاره از چهار ستاره را اختصاص داد و گفت: یک پیش‌نمایش خوب که پتانسیل حقیقی رییل اف‌اکس برای تولید کردن فیلم‌های انیمیشن طولانی را نشان می‌دهد. اما خط داستانی فیلم با تمام اجزای تشکیل‌دهنده فرضی‌اش بعضی مواقع درمانده به نظر می‌رسد، حتی برای یک فیلم کودکان.

چالش در کاخ سفید/ به جای بوقلمون پیتزای سبزیجات بخورید.

تام روسو از د بوستون گلوب به فیلم دو ستاره از چهار ستاره داد و آن را کاوشی خوشایند درون منطقه کمتر جستجو شده نامید، حداقل از نظر مفهومی.

الیزابت ویتزمن از نیویورک دیلی نیوز با دادن امتیاز ۱.۶ از ۴ می‌نویسد: بعد نیمه اول فیلم که عجیب و سرگرم کننده است، وقایع تا انتهای داستان حالتی جدی پیدا می‌کنند و یک نبرد خشن غیرضروری به سبک فیلم «شجاع دل» هم در این بخش گنجانده شده است.

چالش در کاخ سفید/ به جای بوقلمون پیتزای سبزیجات بخورید.

نقد کلادیا پوئیگ از یو‌اس‌ای تودی

این فیلم کمدی انیمیشن که نقطه ضعفی برای بوقلمون‌ها دارد و به سمت تاریخ تجدیدنظرطلب گرایش دارد، به شکل میانه‌رویی سرگرم‌کننده است اما در عین حال فراموش‌شدنی نیز هست و ممکن است تنها به درد تعطیلات بخورد. بر خلاف آن آهنگ لنرد اسکینرد، فیلم «پرندگان آزاد» کاملا درباره تجدیدنظر طلبی است؛ حداقل از نقطه نظر یک جفت بوقلمون انیمیشنی. چیزی که آن‌ها می‌خواهند آن را تغییر دهند عید شکرگزاری است، یا بخواهیم دقیق‌تر بگوییم نقش سنتی بوقلمون در این جشن تعطیلات.

چالش در کاخ سفید/ به جای بوقلمون پیتزای سبزیجات بخورید.

مانند همان آهنگ، این پرنده‌ها هم باید سفر کنند. این فیلم سه بعدی انیمیشن که اولین فیلم تعطیلات بود دوست‌داشتنی و سرگرم‌کننده است اما این ویژگی‌های آن تقریبا ناچیز است. جیمی هی‌وارد کارگردان دارد دو شیفته کار می‌کند و نقش چند صداپیشگی جالب از جمله رییس‌جمهور (که به طرز عجیبی صدایش شبیه بیل کلینتون است) را بر عهده دارد. بعضی از جوک‌های فیلم عمدا از سطح کودکان بالاتر در نظر گرفته شده‌اند و داستان بیش از حد طولانی و گاه بی‌دلیل خشن است.

مخلوط کردن‌های تاریخی هم ممکن است بینندگان جوان را گیج کند. پیغام فیلم ممکن است کودکانی که تحت تاثیر قرار می‌گیرند را تبدیل به گیاه‌خواران ضربه‌دیده کند. یا حداقل کاری کند از خوردن این پرنده بزرگ روی سفره بگذرند و مستقیم سراغ دسر بروند، اما «پرندگان آزاد» به اندازه کافی برای یک فیلم تعطیلاتی لذت‌بخش هست و تبریک به انیمیتورهای فیلم برای تبدیل کردن یک نژاد غیرجذاب - یا حداقل تحسین‌نشده - به مجموعه‌ای از شخصیت‌های دوست‌داشتنی.

چالش در کاخ سفید/ به جای بوقلمون پیتزای سبزیجات بخورید.

نقد استفانی مری از واشنگتن پست

بالاخره فیلمی از راه رسید که والدین گیاه‌خوار می‌توانند به همراه فرزندان تاثرپذیرشان تماشا کنند و لذت ببرند. ماجراجویی انیمیشن «پرندگان آزاد» با استفاده از کمک صداپیشگانی از جمله وودی هرلسون، ایمی پولر و اوون ویلسون به طرفداران لذت‌های کوچکی را ارایه می‌دهد. این فیلم رنگ‌آمیزی‌های جالب، اکشن پر سر و صدا و داستان احمقانه‌اش را برای خنداندن بچه‌ها حفظ می‌کند، اما علاوه بر آن چند چشمک قابل توجه هم به والدین می‌زند. اما با توجه به اوج‌های این ژانر، فیلم «پرندگان آزاد» بعضی مواقع احساس اشتقاقی بودن به خود می‌گیرد. جیک مشکل حافظه کوتاه مدت دارد که آدم را یاد دوری در «در جستجوی نیمو» می‌اندازد و یکی از بوقلمون‌های وحشی تنبلی چشم دارد که شبیه به تلاشی ضعیف برای فردگرایی غیرعادی به نظر می‌رسد.
  • شمین کاکاوند


انیمیشن «شان گوسفنده» که بر اساس مجموعه ای تلویزیونی به همین نام ساخته شده با شخصیت‌هایی ساده که به جای حرف زدن بع بع می‌کنند، موفق شده است توجه منتقدان و مخاطبان را به خود جلب کند.
خبرگزاری مهر: انیمیشن «شان گوسفنده» که بر اساس مجموعه ای تلویزیونی به همین نام ساخته شده با شخصیت‌هایی ساده که به جای حرف زدن بع بع می‌کنند، موفق شده است توجه منتقدان و مخاطبان را به خود جلب کند.

«شان گوسفنده» و رفقایش به شهر می‌روند

فیلم سینمایی کمدی ماجراجویانه «شان گوسفنده» محصول ۲۰۱۵ است و به کارگردانی مارک برتون و ریچارد استارزاک و بر مبنای فیلمنامه‌ای که خودشان نوشته‌اند، ساخته شده است.

«شان گوسفنده» و رفقایش به شهر می‌روند

 این انیمیشن صامت که از سوی منتقدان با اقبال روبه رو شده و آن را یادآور روح باستر کیتون، هارولد لوید و چارلی چاپلین خوانده‌اند، ماجرای گوسفند سفید مزرعه است که می‌خواهد تفریحی کند، پس تصمیم می گیرد کشاورز، کاروان و گله را از تپه تند عبور داده و به شهر بزرگ ببرد در ماجراهایی که برایشان و گله اتفاق می‌افتد تنها فکری که در سر آنهاست بازگشت به چمن سبز خانه است.

«شان گوسفنده» و رفقایش به شهر می‌روند

شخصیت «شان گوسفنده» که از انیمیشن‌های محبوب کودکان و حتی بزرگسالان است، در واقع از مجموعه انیمیشن «شان د شیپ» گرفته شده است. به دنبال موفقیت این سریال انیمیشنی سازندگان آن تصمیم گرفتند تا یک فیلم سینمایی نیز بر مبنای این ماجراها بسازند. سریال «شان گوسفنده» که با نام «بره ناقلا» از تلویزیون ایران نیز پخش ‌شد، مجموعه‌ای انگلیسی است که به صورت استاپ موشن تهیه شده و شهرت بین‌المللی دارد. همه این ویژگی‌ها در نسخه سینمایی آن نیز رعایت شده است.

«شان گوسفنده» و رفقایش به شهر می‌روند

اما در واقع تهیه‌کننده این مجموعه که شرکت انیمیشن‌سازی آردمن انیمیشن است، همین سریال را نیز با توجه به موفقیت محصول قبلی این کمپانی یعنی مجموعه تلویزیونی «والاس و گرومیت» ساخت. «والاس و گرومیت» که نسخه سینمایی آن موفق به دریافت جایزه اسکار بهترین انیمیشن سال شد و فروش بالایی در جدول گیشه نمایش سینماهای جهان کرد، دارای شخصیت گوسفندی بود که توجه زیادی را جلب کرده بود و همین شد که شرکت سازنده‌اش این شخصیت یعنی «شان» را به عنوان نقطه تمرکز یک سریال جدید انتخاب کرد. این شخصیت حالا ستاره یک فیلم سینمایی هم شده است.

«شان گوسفنده» و رفقایش به شهر می‌روند

شرکت معتبر انیمیشن‌سازی آردمن انیمیشن مجموعه «شان گوسفنده» را با همکاری شبکه BBC و دو شرکت فیلمسازی آلمانی تهیه و تولید کرده است. «شان» گوسفند ساکت اما بازیگوش، شخصیت اصلی‌ این فیلم سینمایی، مثل مجموعه انیمیشنی آن دست به ماجراجویی‌های خنده‌داری زده است.

«شان گوسفنده» و رفقایش به شهر می‌روند

نگاهی به مجموعه انیمیشن

اولین اپیزود «شان گوسفنده»، مارس ۲۰۰۷ روی آنتن رفت و مورد توجه فراوان تماشاگران قرار گرفت. به همین دلیل تولید فصل دوم نیز در دستور کار قرار گرفت و در مجموع ۸۰ اپیزود هفت دقیقه‌ای، تا اواخر سال ۲۰۱۰ به نمایش درآمد. شبکه‌های تلویزیونی بیش از ۱۸۰ کشور جهان این مجموعه را برای نمایش و پخش خریدند و بسیاری از شرکت‌ها با الهام از این مجموعه، دست به ساخت مجموعه‌های جدید زدند.

«شان گوسفنده» و رفقایش به شهر می‌روند

محل وقوع قصه‌های مجموعه یک مزرعه آرام است که تعدادی گوسفند سر به زیر که گاهی اوقات کارهایشان حتی احمقانه به نظر می‌رسد و در راس آنها شان است، شخصیت‌های اصلی را تشکیل می دهند. آدم‌ها هم در این مجموعه حضور دارند و حیوانات دیگر چون سگ و گربه هم حضور به یادماندنی دارند. اما این گوسفندها هستند که حرف اصلی را در این مجموعه می‌زنند.

«شان گوسفنده» و رفقایش به شهر می‌روند

مثل دیگر انیمیشن‌ها، این حیوانات مثل آدم‌ها رفتار می‌کنند و ماجراهای قصه را پیش می‌برند. موقعیت کمدی خلق شده و تضادهایی که بین شخصیت‌های قصه با یکدیگر و نیز با محیطی که در آن زندگی می‌کنند، ایجاد می‌شود یک کمدی ناب و شاد را فراهم می‌کند. از آن نوع کمدی‌های ماجراجویانه که مخاطب چه کودک و چه بزرگسال را به دنیای خود می‌کشد و در نهایت این شان است که باید مشکلات را حل و فصل کند و البته به شیوه‌های خاص خودش شرایط را به حالت تعادل بازگرداند.

«شان گوسفنده» و رفقایش به شهر می‌روند

موفقیت این سریال به حدی بود که در ماه مارس ۲۰۱۱، نمایش آن هم روی صحنه رفت و در قالب یک نمایش موزیکال یک ساعت و چهل دقیقه، با اقبال مخاطبان روبه رو شد. به بازار آمدن یک بازی کامپیوتری بر اساس این شخصیت‌ها نیز نشان دهنده ابعاد موفقیت این سریال بود.

«شان گوسفنده» و رفقایش به شهر می‌روند

ساخت فیلم چطور کلید خورد؟

با توجه به همه این موفقیت‌ها ژانویه ۲۰۱۱ بی‌بی‌سی اعلام کرد آردمن شروع به ساخت فیلم بلند سینمایی کرده و این فیلم را ۲۰۱۳ یا ۲۰۱۴ اکران می‌کند. این فیلم سرانجام قرار شد ۲۰ مارس ۲۰۱۵ اکران شود و خلاصه ۶ فوریه راهی سینماهای بریتانیا شد. این فیلم در آمریکا در ماه آگوست راهی سینماها خواهد شد.

«شان گوسفنده» و رفقایش به شهر می‌روند

قصه از کجا شروع شد؟

داستان فیلم ماجراهای شان، بیتسر و گله را تعریف می‌کند که به شهر بزرگ می‌روند تا مزرعه دار را نجات دهند. کشاورز با ضربه‌ای که به سرش خورده دچار فراموشی شده و در عین حال برشی از خاطرات اصلی اش را حفظ کرده است. اما شان هم اسیر و با بیستر زندانی می‌شود. آنها با خلق مجموعه‌ای از حماقت‌ها و روش‌های خاص خودشان فرار می‌کنند و کشاورز را پیدا می‌کنند. او حالا به عنوان آرایشگر به شهرت رسیده است.

«شان گوسفنده» و رفقایش به شهر می‌روند

این شهرت هم خیلی جالب به دست آمده: او به اشتباه موی سر یک چهره مشهور را مثل چیدن پشم اصلاح کرده و فکر کرده دارد پشم شان را می‌چیند. اما در هر حال کار او گرفته و به عنوان یک آرایشگر مشهور شناخته شده است. او دیگر شان را به خاطر نمی‌آورد و شان پس از برخورد با او، دلشکسته باز می‌گردد.

«شان گوسفنده» و رفقایش به شهر می‌روند

اما در صحبت با گله یک طرح ریخته می‌شود تا وقتی همه برای خواب رفتند، گروه مزرعه دار را بدزدند و او را به حومه بازگردانند. سرانجام هم همه چیز درست می‌شود و آنها به خانه باز می‌گردند.

«شان گوسفنده» و رفقایش به شهر می‌روند

صداپیشگان

هر چند بزرگترین مزیت این فیلم صامت بودن آن است، اما این فیلم دارای صداپیشگانی است که در صورت لزوم به جای شخصیت‌هایشان بع بع می‌کنند و دیگر صداهای لازم را تولید می کنند. اما دیالوگ به معنای کلام جایی در این انیمیشن ندارد. حتی شخصیت‌های انسانی قصه هم مانند سریال تلویزیونی حرفی به زبان نمی‌آورند.

«شان گوسفنده» و رفقایش به شهر می‌روند


 در غیبت دیالوگ، این علائم و نشانه‌ها و حرکات خاص و بانمک شخصیت‌های مجموعه است که به بیان احساسات و عواطف این شخصیت‌ها می‌پردازد و حس و حال درونی و روحیه آنها را آشکار می‌کند. کار صداسازی این انیمیشن با حضور جاسیتن فلچر، جان اسپارکز و امید جلیلی انجام شده است. ایان اشکری نویسنده موسیقی این فیلم است.

«شان گوسفنده» و رفقایش به شهر می‌روند

پیام انیمیشن

منتقدان تلویزیونی، اپیزودهای «شان شیپ» را تلفیقی از کمدی‌های معروف اسلپ استیک (بزن برن)‌ و کمدی‌های کلاسیک صامت دنیای سینما خوانده‌اند. همین دیدگاه درباره فیلم سینمایی آن هم حاکم است و منتقدان به ویژه صامت بودن آن را نقطه عطف فیلم خوانده‌اند. وقتی مخاطب نیازی به شنیدن فلسفه‌بافی‌های معمول ندارد و مجبور نیست جوک ها و لطیفه‌هایی را که در دهان شخصیت‌ها گذاشته شده گوش کند، بلکه به سادگی از رفتارها و کمدی‌های طنز موقعیتی لذت می برد.

«شان گوسفنده» و رفقایش به شهر می‌روند

به همین دلیل از این انیمیشن به عنوان یک فیلم برای سرگرمی صرف یاد می‌شود که سعی ندارد نکات آموزشی را مورد توجه قرار دهد ضمن این که نکات غیرآموزشی و غیراخلاقی نیز در آن یافت نمی‌شود.

«شان گوسفنده» و رفقایش به شهر می‌روند

در واقع هر بار که شان، شخصیت اصلی قصد دارد از کمک دوستانش استفاده کند، حماقت آنها سبب می‌شود تلاش‌ها و ایده‌‌هایشان بی‌نتیجه شود و حاصل کار خراب‌تر هم بشود. ویژگی اصلی این فیلم این است که شخصیت مثبت و منفی کلیشه‌ای در آن وجود ندارد، بلکه رویدادها و نوع رفتار شخصیت‌ها در قبال آنهاست که ماجراهای جالبی خلق می‌کند.

«شان گوسفنده» و رفقایش به شهر می‌روند

حتی صفاتی همچون حماقت و ساده‌لوحی هم به عنوان ویژگی‌های بخشی از شخصیت‌ها ایجاد جذابیت می‌کند و داستان را از بردن به نقطه تقابل خیر و شر دور می کند و سادگی و صمیمیت ویژه‌ای به آن می بخشد، همان ویژگی که موجب می‌شود منتقدان یک دست، قصه را گرم و درخشان بخوانند.

«شان گوسفنده» و رفقایش به شهر می‌روند

در حالی که در این انیمیشن با گره‌های به ظاهر ساده روبه‌رو هستیم، اما وقتی گوسفندان می خواهند این مشکلات را رفع کنند، خودش طنز جالبی را رقم می زند. اما این بار موضوع بر مشکل فراموشی آثر کشاورز تمرکز دارد.

«شان گوسفنده» و رفقایش به شهر می‌روند

منتقدان چه گفتند؟

این انیمیشن ۸۵ دقیقه‌ای با امتیاز ۷.۵ در سایت آی‌ام دی‌بی از آرای بیش از ۵ هزار نفر برخوردار است و بیش از ۹۲ نقد حرفه‌ای گرفته است.

این فیلم سینمایی در سایت روتن تومیتوز از همه ۳۴ منتقداش نقدهای مثبت و در نهای امتیاز ۸ از ۱۰ را دریافت کرد. این سایت در توضیح انیمیشن نوشته است: گرم، بامزه و انیمیشنی درخشان. یک جواهر واقعی در برِ تاج گروه آردمن.

«شان گوسفنده» و رفقایش به شهر می‌روند

متاکریتیک نیز با امتیاز ۷۷ از ۱۰۰ نقدهای خیلی خوبی به این انیمیشن داده است. منتقدان در ارایه نظرشان درباره فیلم سینمایی «شان گوسفنده» مثل سریال تلویزیونی آن با صفت‌هایی چون گرم و خیره‌کننده، بی‌نظیر و عالی، درخشان و ساده از این فیلم استقبال کرده اند.

حتی منتقدی آن را با فیلم انیمیشن «وال -ای» و «آرتیست» که برنده اسکار شدند، مقایسه کرده است و می‌گوید این فیلم همان حس متفاوت بودن را برای مخاطب ایجاد می‌کند و از این نظر می‌تواند تاثیرگذار باشد.

«شان گوسفنده» و رفقایش به شهر می‌روند

این فیلم تاکنون در جشنواره ساندنس ۲۰۱۵ که از ۲۲ ژانویه تا اول فوریه برگزار شد به نمایش درآمده است.

  • شمین کاکاوند


سیندرلای کوچک وقتی به طور ناگهانی پدرش را از دست می‌دهد، به شدت مورد آزار و اذیت مادرخوانده‌ی خبیثش قرار می‌گیرد، اما پس از ملاقات با یک غریبه مسیر زندگی‌اش تغییر می‌کند ...

وب‌سایت نقد فارسی:

نام فیلم: Cinderella (سیندرلا)

کارگردان : Kenneth Branagh

نویسنده : Chris Weitz

ژانر: درام،خانوادگی،فانتزی

مدت زمان: ۱۰۵ دقیقه

بازیگران : Lily James, Cate Blanchett, Richard Madden

منتقد: جیمز براردینلی - امتیاز ۸.۸ از ۱۰ (۳.۵ از ۴)

خلاصه داستان : سیندرلای کوچک وقتی به طور ناگهانی پدرش را از دست می‌دهد، به شدت مورد آزار و اذیت مادرخوانده‌ی خبیثش قرار می‌گیرد، اما پس از ملاقات با یک غریبه مسیر زندگی‌اش تغییر می‌کند ...

معرفی فیلم های روز: Cinderella

تبدیل یک انیمشن به فیلم سینمایی واقعی کار سختی است، مخصوصا اگرآن انیمیشن یک انیمیشن کلاسیک به نام سیندرلا باشد که در سال 1951 به وسیله دیزنی ساخته شده است و سه نسل از علاقه مندان به فیلم با آن خاطره سازی کرده اند و خب ساختن این انیمیشن با بازیگران واقعی و احساسات جدید ممکن مورد حمله برخی ها قرار بگیرد مخصوصا وقتی کارگردان فیلم بیشتر به دنیاهای شکسپیری تعلق داشته باشد تا جهان‌های فانتزی دیزنی.یکی از نگرانی هایی که در مورد این فیلم وجود داشت این بود که خانواده سیندرلا ویژگی هایی خاصی داشتند که باید با سلیقه ی مخاطب امروزی به روز می شد که این معضل رفع شد.

معرفی فیلم های روز: Cinderella

این اولین باری نیست که انیمیشن سیندرلا به فیلم تبدیل می شود. «اندی تنانت» در سال 1998 فیلم سیندرلا ساخته بود (با حضور «درو باریمور») که البته ورژن 2015 این فیلم از آن ورژن بهتر است. فیلم سال 2015 در جوان سازی این انیمیشن کلاسیک موفق بوده است. کارگردان و نویسنده این فیلم به اهمیت فانتزی در فیلم سال 1951 پی برده اند و آن را درک کرده اند. همچنین آن ها چند تغییر خوب در ورژن سال 2015 ایجاد کرده اند که می توان به تبدیل کردن سیندرلا (با بازی ستاره‌ی سریال «داون‌تون اَبی» «لیلی جیمز») به کارکتری با شخصیت قوی و مستقل اشاره کرد و پرنس چارمینگ (با بازی ستاره‌ی سریال «بازی تاج و تخت «ریچارد مَدِن) را شجاعتر و خودمختار کرده اند و نامادری بدجنس سیندرلا به ادامه روش های شیطانی اش تشویق کرده اند.

معرفی فیلم های روز: Cinderella

فیلم با مقدمه ای درباره زندگی لیدی ترمن (نامادری سیندرلا با بازی «کیت بلنشت») و دو دختر احمقش آغاز می شود. دهه اول زندگی الا (همان سیندرلا) به خوبی گذشت.وقتی مریضی مادرش را از او گرفت، او و پدرش در خوشی ها و غم ها با هم بودن و الا با این عقیده مادرش زندگی کرد که «شجاعت داشته باش و مهربان باش».مدتی بعد از ازدواج پدرش،پدرش مرد و الا را با نامادریش تنها گذاشت، با کسی که با الا مانند خدمتکاران رفتار می کند. از وقتی اسم الا به سیندرلا تغییر یافت که ناخواهریش لکه ای روی صورت او دید و او نتوانست در اتاق رقص در کاخ با شاهزاده چارمینگ دیدار کند ولی در عوض یک روز با دوچرخه بیرون بود شاهزاده را دید و خودش را کارآموز کاخ معرفی کرد و گفت از اتفاقاتی که افتاده است و شاهزاده می خواهد ازدواج کند بی خبر است. سیندرلا در هنگامی که شاهزاده می‌خواهد گوزنی را شکار کند، سعی می‌کند تصمیم او در مورد سرنوشت آن حیوان را عوض کند و موفق هم می‌شود.

معرفی فیلم های روز: Cinderella

زمان انتخاب همسر شاهزاده چارمینگ می رسد و شاهزاده کس دیگری جز سیندرلا را نمی خواهد هرچند پدرش و دوک بزرگ با ازدواج سیاسی موافق اند و با وصلتی عاشقانه مخالفند.داستان این فیلم از داستان انیمیشن سال 1951 به طرز قابل توجهی بهتر است. در این فیلم دسیسه های سیاسی وجود دارد که البته برای جوانان پیچیدگی ایجاد نمی کند و شخصیت ها بهتر پرداخت شده اند. جنبه مهم دیگر که بی عیب است عهدی قوی و پایدار بین بیننده و این شیرزن است و موجب نشده است که رتبه بالای سیندرلا در بین قهرمانان دیزنی آسیب ببیند. دختر ها در این ورژن سیندرلا ستایش می شوند که تنها به همین دلیل است.به عنوان کارگردان «کنت برانا» استعداد ویژه ای در خلق صحنه های مجلل دارد و گواه آن فیلم «هملت» است. او کیفیت را برای سیندرلا به ارمغان آورده است. صحنه های اولیه در نور صاف و طلایی شست و شو داده شده‌اند.کالسکه حمل سیندرلا بسیار زیبا درست شده است و سالن رقص شورشی از رنگ ها است و پر از انرژی است.سیندرلا تجسم زیبایی در آن لباس آبی و کفش های بلورینش است.

معرفی فیلم های روز: Cinderella

شکی نیست که انیمیشن سال 51 در ظاهر سیندرلا در این فیلم تاثیر داشته است و برانا تمام استعدادش را به کار گرفته است تا سیندرلا را خاطره انگیز کند.دیزنی قصد دارد بسیاری از انیمیشن هاش شاهکارش را تبدیل به فیلم کند و سیندرلا نشان داد برای داشتن یک فیلم شاهکار احتیاجی نیست فیلم را موزیکال کرد یا صحنه های دراماتیک به آن اضافه کرد.
  • شمین کاکاوند


سه مینیون به نام‌های استوارت، کوین و باب توسط اسکارلت اوورکیل، یک ابر جانی، که به همراه شوهر مخترعش، هرب، به دنبال تصرف کل دنیا هستند، استخدام می‌شوند.
وب‌سایت نقد فارسی:

نام فیلم: Minions (مینیونها)

ژانر: انیمیشن،کمدی،خانوادگی

مدت زمان: ۹۱ دقیقه

کارگردانان : Kyle Balda, Pierre Coffin

نویسنده : Brian Lynch

صداپیشگان : Sandra Bullock, Jon Hamm, Michael Keaton

هزینه تولید: ۷۴ میلیون دلار

محصول کشور: ایالات متحده آمریکا

کمپانی توزیع کننده: Universal Pictures


منتقد: جیمز براردینلی - امتیاز ۶.۳ از ۱۰ (۲.۵ از ۴)

خلاصه داستان : سه مینیون به نام‌های استوارت، کوین و باب توسط اسکارلت اوورکیل، یک ابر جانی، که به همراه شوهر مخترعش، هرب، به دنبال تصرف کل دنیا هستند، استخدام می‌شوند.

معرفی فیلم های روز: Minions

دوگانه «من نفرت انگیز»(Despicable Me)، یکی از بهترین مجموعه انیمیشن‌های غیرپیکساری که توانسته در سال‌های اخیر به پرده نقرهای سینما راه پیدا کند، در جلب نظر کودکان و بزرگسالان بنا بر دلایل مختلفی موفق بود. بینندههای بزرگتر از جنبههای هزل و طنزگونه این اثر خوششان آمده بود. از سوی دیگر، بچهها دسته دسته به سینماها می‌رفتند، تنها به یک دلیل: تماشای مینیونها. موجودات زرد بانمکی که همه جا بودند: اسباب بازی‌های Happy Meal، استیکرها، بازی‌های ویدئویی، حیوانات عروسکی، عکس برگردان ها و.... مینیونها یک معدن طلای بازاریابی هستند، بنابراین تعجبی ندارد که حالا فیلم خودشان را دارند.

 همچنین، نباید تعجب کرد که فیلم «مینیونها»(Minions) صرفاً برای گروه سنی زیر ۹ سال ساخته شده باشد. این فیلم فقط اسماً یک فیلم خانوادگی است. در واقع این فیلمی کودکانه است که بزرگسالها باید بتوانند تحملش کنند. برخی اشارههای تصادفی غیرمستقیم و رفرنس‌های عامه پسند (ریچارد نیکسون، گروه بیتلها) اوج محتوای «مختص بزرگسالان» این فیلم است. «مینیونها» نمی‌تواند بینندههای بزرگتر را به اندازه انیمیشن دیگر این روزها «درون»(Inside Out) درگیر کند. اما بچهها این فیلم را دوست خواهند داشت چون آن‌ها عاشق مینیونها هستند.

معرفی فیلم های روز: Minions

داستان زیادی در فیلم وجود ندارد. در واقع روایت و داستان فیلم تنها بهانهای است برای حفظ مینیون ها به مدت ۹۰ دقیقه رو پرده. گرچه هر از گاهی داستان فیلم جالب می‌شود اما با توجه به میزان جذابیت «من نفرت انگیز ۱ و ۲»، این فیلم اثر ناامید کننده است. بسیاری از شوخی‌ها هم نخ نما هستند و هم این که قبلاً از طریق مواد بازاریابی لو رفته‌اند. حین تماشای این فیلم مدام منتظر رخ دادن یک لحظه هوشمندانه و متفکرانه بودم که هرگز رخ نداد. سطح پایینی برای «مینیون ها» در نظر گرفته شده است.

معرفی فیلم های روز: Minions

فیلم با یک پیش درآمد طولانی شروع می‌شود که نشان می‌دهد چگونه مینیونها از دوران قبل از تاریخ وجود داشته‌اند و همیشه خودشان را به بزرگ‌ترین آدم بده اطرافشان چسبانده‌اند. این سکانس‌ها سرگرم کننده‌اند، اما چون استخوان‌بندی یکی از تریلرها را تشکیل می‌دهند، چیز جدیدی در آن‌ها دیده نمی‌شود. ماجرا در سال ۱۹۶۸ رخ می‌دهد و سه مینیون به نام‌های کنی، باب و استوارت (همگی با صدای پیر کوفین) راهی اورلاندو می‌شود به این امید که بتوانند به عنوان نوکران جدید اسکارلت اوورکیل (ساندرا بولاک) شیطان صفت مشغول به کار شوند.

 مأموریت موفق می‌شود، آن‌ها به همراه اسکارلت و شوهرش، هرب (جان هم)، راهی لندن می‌شوند تا در آنجا نقشه سرقت جواهرات تاج و خلع ملکه الیزابت را اجرا کنند. با این حال، در این عملیات، مینیونها بیشتر دست و پاگیر هستند تا کمک دست و اقدامات غیر مفیدشان خیلی زود باعث خشم اسکارلت می‌شود.

معرفی فیلم های روز: Minions

«مینیونها» پر است از فرصت‌های از دست رفته. در پیش درآمد فیلم می‌شد نمونههای بیشتری از اتفاقات ناگوار مینیونی در طول تاریخ را نشان داد. یک فرصت خیلی خوب برای رژه فیلم‌های غول بزرگ از دست رفته است. در فیلم زمان‌هایی وجود دارند که در آن کنی، باب و استوارت بیشتر اعصاب خرد کن هستند تا گیرا (ناتوانیشان در انگلیسی حرف زدن نقطه قوت نیست). پایان فیلم احمقانه و بی معنی است-نه پایانی که می‌توان از یک کارتون تحسین شده انتظار داشت. بنابراین، تهیه کنندهها روی مخاطب هدف خردسالشان حساب باز کرده‌اند و از هر گونه تلاشی برای قابل فهم شدن فیلمشان خودداری کرده‌اند.

معرفی فیلم های روز: Minions

یکی از جایزههای آشکار فیلم برای بزرگ‌ترها، موسیقیاش است که پر است از آهنگ‌هایی که هیچ فرد زیر ده سالی متوجهش نخواهد شد. گروه اسپنسر دیویس، The Doors، بیتلها و بسیاری دیگر در این فیلم می‌نوازند. بین خوانندهها خبری از خوانندههای جدید- مثل کیتی پری، تیلور سوییفت یا هرکسی که بچههای امروزی ممکن است بشناسند- نیست. تُنها غالباً در پیش زمینه پخش می‌شوند- این یک فیلم کارتونی موزیکال نیست- تنها رقص فیلم بعد از پایان نمایش تیتراژ پخش می‌شود (اگر بچهها خسته نشده باشند- ارزش ماندن و دیدن را دارد.)

معرفی فیلم های روز: Minions

بین بازیگران اسامی آشنایی دیده می‌شود، اما بازی‌های تخصصی صداهای آشنا را تحت‌الشعاع قرار می‌دهند. ساندرا بولاک شخصیتی گستاخ تر از خودش را صحبت کرده است. هیچکس نمی‌تواند صدای جان هم یا مایکل کیتون را تشخیص دهد مگر این که قبل از حضورشان از وجود آن‌ها اطلاع داشته باشند. حضور کوتاه استیو کارل خوشایند است اما او بیشتر از چند خط صحبت نمی‌کند. جفری راش به عنوان راوی فاقد آن گیرایی صدای مورگان فریمن است، اما برای این کار خوب است.

معرفی فیلم های روز: Minions

این انیمیشن یک کار کامپیوتری ژنریک سال ۲۰۱۵ است. چیز چشمگیر و دندان گیری در آن دیده نمی‌شود. مانند «درون» که چند تکنیک جالب را امتحان می‌کند، «مینیونها» نیز به یک رویکرد آزمون و خطا چسبیده است. استفاده از تکنیک سه بعدی در این فیلم جواب نمی‌دهد. عجیب این که بهترین کاربری سه بعدی در طول سکانس بعد از تیتراژ رخ می‌دهد و باعث می‌شود که فرد بپرسد چرا فیلم سازها نتوانسته‌اند استفاده بهتری از آن ببرند.

در تئوری، «مینیونها» با «درون» روی جذب یک نوع مخاطب (هر دو انیمیشنی هستند) رقابت خواهد کرد، اما واقعیت چیز دیگری است. «درون» فیلمی دقیق و جادویی است که جذابیت کافی برای جذب هر سنی از مخاطبان را دارد. «مینیونها» فیلم ناقص و بی نظمی است که فرق زیادی با یک تیزر بازاریابی ندارد. والدین احتمالاً بیشتر از خود فیلم از دیدن واکنش‌های فرزندانشان لذت خواهند برد.

معرفی فیلم های روز: Minions
  • شمین کاکاوند


انیمیشن «داستان اسباب‌بازی ۳» که اکنون سیزدهمین فیلم پرفروش تاریخ سینما است، با حفظ ارتباطی چندین ساله با نسلی که با قسمت های قبلی آن بزرگ شده، در لایه های زیرین پیام های سیاسی را نیز مطرح می کند.

خبرگزاری مهر: «داستان اسباب بازی‌ها ۳» محصول شرکت دیزنی - پیکسار است که به کارگردانی لی انکریچ و بر اساس داستانی از جان لستر، اندرو استانتون و خود انکریچ ساخته شده است. لی آنکریچ که در قسمت قبلی این فیلم به عنوان دستیار کارگردان حضور داشت، در این قسمت به تنهایی کارگردانی این انیمیشین را برعهده دارد. او در انیمیشین‌های «در جستجوی نمو» و «شرکت هیولاها» نیز به عنوان دستیار کارگردان حضور داشت.

سلطه خرس صورتی بدجنس بر اسباب بازی‌ها/ نمی‌خواهیم بازیافت شویم

این انیمیشن ۱۰۳ دقیقه‌ای که هزینه ساختش ۲۰۰ میلیون دلاربود، تابستان ۲۰۱۰ اکران شد و در نهایت فروشی ۱۰۶۳ میلیون دلاری را در گیشه ثبت کرد. اما تنها موفقیت مالی نبود که نصیب این انیمیشن شد بلکه این فیلم نامزد اسکاردر پنج بخش از جمله بهترین فیلمنامه اقتباسی، بهترین فیلم و بهترین میکس صدا و برنده دو اسکار بهترین انیمیشن و بهترین موسیقی متن نیز شد. این انیمیشن جایزه بهترین انیمیشن در جوایز گلدن گلوب را کسب کرد و بهترین انیمیشن بفتا هم شد. «داستان اسباب بازی ۳» پس از «دیو و دلبر» و «بالا» سومین انیمیشن تاریخ سینما است که نامزد دریافت جایزه بهترین فیلم اسکار هم شده است.

سلطه خرس صورتی بدجنس بر اسباب بازی‌ها/ نمی‌خواهیم بازیافت شویم

مجله تایم لقب بهترین فیلم سال ۲۰۱۰ را به این فیلم اختصاص داد. کوئنتین تارانتینو نیز همین حرف را زد. مجله تایم همچنین در سال ۲۰۱۱ این فیلم را یکی از ۲۵ فیلم انیمیشن برتر تاریخ خواند.

«داستان اسباب‌بازی‌ها» از سال ۱۹۹۵ شروع شد. قسمت اول‌ این مجموعه به عنوان عامل انقلاب و تحولی بزرگ در صنعت و هنر انیمیشن شناخته می‌شود چون با عبور از کارتون با نقاشی دستی، انیمیشن‌ کامپیوتری و‌ ایماژهای رایانه‌ای را وارد این صنعت کرد. قسمت دوم این انیمیشن سال ۱۹۹۹ پخش شد و کمپانی پیکسار بعد از ۱۱ سال فیلم سوم را در سال ۲۰۱۰ اکران کرد. دستاوردهای این مجموعه موجب شده تا سازندگان آن اعلام کنند قسمت چهارم این انیمیشن را برای اکران در سال ۲۰۱۷ در نظر دارند.

سلطه خرس صورتی بدجنس بر اسباب بازی‌ها/ نمی‌خواهیم بازیافت شویم

در حالی که دو نسخه اول «داستان اسباب بازی» به موضوع ارتباط یک پسربچه و عروسک‌هایش پرداخته بود، در نسخه سوم این داستان، کاراکتر پسربچه که اندی نام دارد، بزرگ شده و در حال رفتن به کالج است و به‌ این مساله فکر می‌کند که باید با‌ این اسباب‌بازی‌های قدیمی چه کار کند. او سرانجام تصمیم می‌گیرد آنها را به یک مرکز نگهداری از کودکان هدیه کند و از‌ اینجاست که ماجرای هیجان‌انگیز اما در عین حال نگران‌کننده شکل می‌گیرد.

در این قسمت ۱۵ کاراکتر جدید به جمع شخصیت‌های داستان‌های قبل اضافه شده‌اند و مجموع کاراکترها به حدود ۳۰ کاراکتر ‌رسیده‌اند. به همین دلیل کار فیلمنامه‌نویسی و اختصاص زمانی کوتاه به هر یک اهمیت می‌یابد.

سلطه خرس صورتی بدجنس بر اسباب بازی‌ها/ نمی‌خواهیم بازیافت شویم

راجر ایبرت منتقد فقید می‌گوید: «داستان اسباب بازی ۳» یک شوخی است، یک کمدی خنده‌دار و خالی از شاخصه‌های دردآور انسانی که در نسخه‌های پیشین کارتون وجود داشت. این انیمیشن از گذشته شادتر شده و دارای صحنه‌های اکشن و شوخی‌های بیشتری با وجود حس‌های گوناگون شده است.

قصه از کجا شروع شد؟

ده سال از زمان کودکی اندی - زمان دو فیلم قبلی- می‌گذرد. او حالا ۱۷ساله است و برای تحصیل در دانشگاه دارد به شهر دیگری می‌رود. مادر اندی به دلیل به هم ریختگی اتاق به اندی هشدار می‌دهد که فقط سه انتخاب دارد. انتخاب اول، انتخاب اتاق زیر شیروانی برای نگهداری اسباب‌بازی‌هاست. دوم انتقال آنها به یک مرکز مراقبت‌های روزانه و سوم انتقال به زباله‌دانی. اندی هم در حالی که به اسباب بازی‌های قدیمی‌اش نگاه می‌کند، تصمیم می‌گیرد وودی را با خود به کالج ببرد. از طرفی سایر اسباب‌بازی‌ها فکر می‌کنند تقدیر شومی در انتظارشان است. آنها که از این وضع ناراضی هستند، سعی می‌کنند او را متقاعد کنند باز هم آنها را دوست بدارد و حتی با آنها بازی کند. وودی تلاش زیادی می‌کند تا این توهم را که اندی بقیه اسباب‌بازی‌ها را دوست ندارد، از بین ببرد اما موفق نمی‌شود.

سلطه خرس صورتی بدجنس بر اسباب بازی‌ها/ نمی‌خواهیم بازیافت شویم

مادر ‌اندی بی‌خبر از تصمیم ‌اندی برای گذاشتن آنها در زیرشیروانی، همه اسباب‌بازی‌های او را دور می‌ریزد. اسباب‌بازی‌ها موفق می‌شوند قبل از‌ اینکه ماموران شهرداری آنها را از داخل زباله‌ها جمع‌آوری کنند، فرار کنند و سوار ماشین مادر‌ اندی شوند و سر از یک پرورشگاه درآورند. جایی که مادر‌ اندی می‌‌خواهد مقداری وسیله به عنوان خیریه هدیه دهد.

وودی که داخل لوازم دانشگاه گذاشته شده بود برای نجات آن ها از خانه خارج می‌شود. او در خیابان دچار مشکل می‌شود و دختری به نام بونی او را در خیابان پیدا می‌کند و به خانه می‌برد و یک روز با آن بازی می‌کند. بقیه اسباب‌بازی‌ها در مهد کودک در همان روز اول متوجه سلطه لاتسو، خرس صورتی بدجنس بر سایر اسباب‌بازی‌های مهد می‌شوند. او با فریب عروسک ها آنها را به اتاق بازی کودکان خردسال می‌برد در آنجا کودکان رفتارهای خشنی با اسباب‌بازی‌ها دارند و به آنها آسیب می‌رسانند. آنها به دلیل اعتراض به خرس، به دست او و همدستانش دستگیر می‌شوند.

سلطه خرس صورتی بدجنس بر اسباب بازی‌ها/ نمی‌خواهیم بازیافت شویم

هر چند وودی پیش بانی احساس رضایت می‌کند اما نمی‌تواند دوستانش را فراموش کند و تصمیم به بازگشت و نجات دوستانش می‌گیرد. او برمی‌گردد و می‌فهمد که خرس «باز» را دستکاری کرده و او را به دشمن بقیه تبدیل کرده است. بنابراین ابتدا او را به حالت اول بازمی گرداند  و بعد اسباب‌بازی‌ها را از مهد کودک فراری می‌دهد. اما در لحظه آخر لاتسو متوجه می‌شود و جلوی آنها را می‌گیرد.

در نهایت همه آنها در یک ماشین حمل زباله به محل دفن زباله‌ها می‌رسند و سر از کارخانه بازیافت درمی‌آورند. در آنجا آنها چندبار تا مرز نابودی کامل و سوختن دسته جمعی در کوره آتش پیش می‌روند و حتی دوبار به خاطر نجات لاتسو نزدیک است جان خود را از دست بدهند. در نهایت سه عروسک فضایی از سیاره پیتزا، به کمک آنها می‌آیند و آنها را از کوره نجات می‌دهند.

سلطه خرس صورتی بدجنس بر اسباب بازی‌ها/ نمی‌خواهیم بازیافت شویم

در پایان لاتسو به یک کامیون بسته می‌شود و با سرگردانی در کارخانه بازیافت به سزای اعمالش می‌رسد و از طرف دیگر، اسباب‌بازی‌ها خود را به خانه اندی می‌رسانند. وودی که حاضر نمی‌شود با اندی به کالج برود و دوستان خود را تنها بگذارد، یادداشتی برای اندی می‌گذارد و از او می‌خواهد که همه آنها را به بانی بدهد. وودی خودش هم داخل جعبه می‌رود چون نمی‌خواهد از دوستانش جدا شود. اندی با شک و تردید زیادی خود را به خانه بانی می‌رساند و تمام آنها حتی وودی را به او می‌دهد.

سلطه خرس صورتی بدجنس بر اسباب بازی‌ها/ نمی‌خواهیم بازیافت شویم

شخصیت‌پردازی

تمام شخصیت‌های قدیمی در این قسمت حضور دارند، وودی که یک کابوی است، باز لایت‌یر که همان فضانورد است، آقای سیب‌ زمینی با تمام اجزای بدنش که دائما قطع می‌شوند و دایناسوری که هوشی در حد یک آمیب دارد. همه این شخصیت‌های دوست داشتنی در این قسمت نگران‌تر از هر زمان به نظر می‌رسند. در این قسمت شخصیت جدیدی به نام کن، عروسکی که باربی را دست می‌اندازد، نیز وجود دارد. در هر حال کماکان دو شخصیت اصلی پیش برنده داستان هستند:

وودی: کابوی و شخصیت اصلی فیلم که همواره نقش سردسته اسباب‌بازی‌ها را در داستان بازی کرده است. او اسباب‌بازی محبوب اندی و یادآور اسطوره کابوی به عنوان قهرمان محوری و تاریخ گذشته آمریکا است. نمادی که هیچگاه از بین نمی رود و هر حرکتش از سر تعقل و قهرمانی است.

سلطه خرس صورتی بدجنس بر اسباب بازی‌ها/ نمی‌خواهیم بازیافت شویم

باز لایت‌یر: ابرقهرمانی فضایی است. او نیروهای ماورایی از جمله اسلحه لیزری دارد و گاهی هم می‌تواند با استفاده از آن‌ها کارهای خارق‌العادهای انجام دهد و حتی در مقاطعی از داستان، جان دوستانش را نیز نجات می‌دهد. او با وجود قدرت و توانایی فیزیکی‌اش، فریب می‌خورد و به خدمت دشمن خود درمی‌آید و به اقدام علیه دوستانش دست می‌زند.

صداپیشگان

وودی با صدای تام هنکس، باز لایت‌یر با صدای تیم آلن، کن با صدای مایکل کیتون، آقای سیب زمینی با صدای دون ریکلز، جسی با صدای جان کیوزاک، لوتسو با صدای ند بتی، رکس با صدای والاس شاون، هام با صدای جان راتزنبرگر، خانم سیب زمینی با صدای  استله هریس، آقای پریکلمپنتز با صدای تیموتی دالتون، اندی با صدای جان موریس، مادر اندی با صدای لاری متکالف و  باربی با صدای جودی بنسون جان گرفته‌اند.

سلطه خرس صورتی بدجنس بر اسباب بازی‌ها/ نمی‌خواهیم بازیافت شویم

روند تکنیکی ساخت انیمیشن

در حالی که گروه سازندگان پیکسار دور هم گرد آمدند تا قسمت سوم کلید بخورد، از روز سوم بر مبنای رئوس ایده اولیه، مایکل آرنت شروع به نوشتن پیش نویس فیلمنامه کرد. در همان زمان کارگردان و طراحان  استوری بورد هم شروع به طراحی استوری بوردها برای هر صحنه کردند. در این مرحله هنوز انیمیشنی وجود نداشت و فقط حالات شخصیت‌ها نظیر یک کمیک بوک نقاشی می‌شد.

سلطه خرس صورتی بدجنس بر اسباب بازی‌ها/ نمی‌خواهیم بازیافت شویم

استوری بورد به فیلمسازان کمک می‌کند که ظاهر و احساس موجود را در هر صحنه تصور کنند. در روز سی و ششم شخصیت ها به عنوان نگاره‌های دیجیتالی شکل گرفتند و برخی شخصیت‌ها به صورت مجسمه‌هایی ساخته و اسکن شده اند. بقیه هم با دست طراحی شدند. در روز ۱۲۳ مجموعه‌ای از تصاویر نظیر یک کتاب مصور کوتاه موجود بود تا بتوان مرور اولیه بر فیلم داشت. در حالی که ۳۸۰ روز از کار می‌گذشت، هنرپیشه‌ها برای دوبله آماده شدند و تام هنکس در  استودیو ضبط صدای پیکسار، به ضبط صدا پرداخت. سپس سایه زن‌ها وارد عمل شدند تا رنگ و بافت به بدن شخصیت‌ها و سایر سطوح  اضافه شود. پس از روز ۵۳۳، تصاویر به حرکت درآمدند.

سازندگان داستان اسباب‌بازی، اعتقاد داشتند که حتی هر برگ درخت نیز باید ساخته شود. به همین دلیل ۲۷ انیماتور فقط روی ساخت شخصیت‌های داستان تمرکز کردند. پس از ساختن شخصیت‌ها کار طراحی حرکت برای آن‌ها آغاز شد. حرکت‌ گذاری برای کاراکترها کاری بس پیچیده و دشوار بود. به عنوان مثال برای شخصیت وودی ۷۲۳ حرکت طراحی شد که ۲۱۲ حرکت متعلق به سر او بودند و بیش از ۵۸ حرکت برای دهان او در نظر گرفته شده بود.

سلطه خرس صورتی بدجنس بر اسباب بازی‌ها/ نمی‌خواهیم بازیافت شویم

پس از طی این مراحل رنگ‌ آمیزی، نورپردازی و جلوه‌های ویژه بصری به کار افزوده شد و برای نهایی‌کردن فیلم، بیش از ۳۰۰ پردازنده به کار گرفته شد. صداگذاری فیلم و ترکیب صداها با هم در مرحله آخر انجام شد. در مجموع کار ساخت قسمت اول داستان، به بیش از ۸۰۰ هزار ساعت کار ماشین و ۱۱۴۲۴۰ فریم انیمیشن نیاز داشت که هر فریم بین ۲ تا ۱۵ ساعت زمان برد.

پیام انیمیشن

این انیمیشن تلاش دارد به تناسب رشد قصه‌اش و با توجه به یک اصل مهم در این سری انیمیشن‌ها که بر لزوم پذیرفتن تغییر و کنار آمدن با تغییرات تاکید می‌کند به دو مرحله تازه در زندگی اسباب بازی و صاحب شان بپردازد. بزرگ شدن اندی و خداحافظی او با دنیای کودکی چندان هم آسان نیست و به معنی دل کندن از چیزهایی است که محبوب او بوده‌اند.

سلطه خرس صورتی بدجنس بر اسباب بازی‌ها/ نمی‌خواهیم بازیافت شویم

در حالی که در قسمت‌های پیش اسباب بازی‌ها بنا به دلایلی گم می‌شدند و سعی می‌کردند که راه بازگشت به خانه را پیدا کنند و اندی هم به دنبال آنها می‌گشت، اما در قسمت جدید مدتها از آن دوران گذشته است و اندی هم دیگر بچه نیست. نقد رفتار فرزندان در هنگام رفتن از مقطع کودکی به نوجوانی و سپس جوانی مهمترین نکته این قسمت است. در واقع فیلم می‌خواهد به کودکان و نوجوانان یادآور شود که تمام خاطرات و وسایل بازی دوران کودکی را به راحتی فراموش نکنند.

یکی دیگر از نکات مثبت این انمیشین، تاکید آن بر رابطه و دوستی است. رابطه احساسی اسباب بازی‌ها با اندی بیشتر از هر زمان دیگری در این قسمت احساس می‌شود و تماشاگر ناخودآگاه دلش برای این اسباب‌بازی‌ها می‌سوزد. در نهایت این که دوست داشتن را بیشتر یاد بگیریم و این را بدانیم که هیچ چیز کهنه نمی‌شود.

سلطه خرس صورتی بدجنس بر اسباب بازی‌ها/ نمی‌خواهیم بازیافت شویم

این سری از داستان های اسباب بازی، چندین سوال روان‌شناسانه را نیز مطرح می کند مثلا اینکه اگر آقای سیب‌زمینی گوشش را از دست داده، آیا هنوز قادر به شنیدن است یا اگر این سیب زمینی دهان نداشت، می‌توانست به خوردن ادامه دهد؟ این سوال‌ها آکادمیک نیستند، اما می‌توانند برای بچه‌ها برانگیزاننده باشند.

نقد تئوریک انیمیشن

برخی منتقدان این فیلم را دارای نمادهایی اسطوره‌ای از سینمای یهودی - صهیونی می‌دانند و دور شدنِ عروسک‌ها از خانه را به معنی دور شدن یهودیان از سرزمین مادری می‌شمارند و خطر افتادن در کوره آتش و انهدام جمعی را نیز یادآور هولوکاست. بازگشت دوباره به خانه پس از رنج بسیار را نیز زندگی در بهشت زمینی صهیون می‌خوانند.

در عین حال باز و وودی به عنوان دو شخصیت محوری «داستان اسباب‌بازی‌ها» به عنوان سمبلی از مدرنیسم و سمبلی از آمریکای قدیم و در نهایت وودی نمادی از جمهوری‌خواهان در آمریکا و باز لایت‌یر را نمادی از حزب دموکرات به حساب می‌آورند که در نهایت این مفهوم را القا می‌کنند که تقسیم قدرت، سبب اتخاذ استراتژی‌های تازه در برابر رویدادهای متفاوت می‌شود.

سلطه خرس صورتی بدجنس بر اسباب بازی‌ها/ نمی‌خواهیم بازیافت شویم

موفقیت‌های انیمیشن

پیکسار از سال ۱۹۹۵ که نخستین قسمت انیمیشن «داستان اسباب بازی» را ساخت وارد عرصه ساخت انیمیشن شد و «داستان اسباب بازی ۳» نهمین فیلم انیمیشنی است که این کمپانی ساخته است.

«داستان اسباب بازی۱» که با بودجه ای ۳۰ میلیون دلاری تولید شد، تحسین فراوان بینندگان را به همراه داشت و پرفروش‌ترین انیمیشن سال شد و ۳۶۲ میلیون دلار فروش کرد. کارگردان این قسمت و معاون اجرایی بخش خلاقیت، جان لسِتر جایزه آکادمی دستاورد ویژه را برای رهبری الهام بخش گروه داستان اسباب بازی پیکسار که به ساخت اولین فیلم بلند انیمیشن کامپیوتری منجر شد، دریافت کرد. پیکسار پس از آن، «زندگی یک حشره»، «داستان اسباب بازی ۲»، «شرکت هیولاها»، «در جستجوی نمو»، و «باور نکردنی‌ها» را به بازار عرضه کرد و با این شش اثر روی هم بیش از ۳ میلیارد دلار در سراسر جهان فروش کرد.

سلطه خرس صورتی بدجنس بر اسباب بازی‌ها/ نمی‌خواهیم بازیافت شویم

«داستان اسباب بازی۲» با سرمایه ۹۰ میلیون دلاری تولید شد و به فروشی بالای ۵۰۰ میلیون دلار دست یافت. این فیلم درهنگام نمایش، چندین رکورد نمایش در تعطیلات پایان هفته را در سراسر جهان شکست و برنده گلدن گلوب برای بهترین فیلم، موسیقی و داستان کمدی سال ۱۹۹۹ شد.

در سال ۲۰۰۲، اتحادیه تولیدکنندگان فیلم آمریکا، جایزه اول افتتاحیه اتحادیه را به پیکسار داد تا از دستاوردهای چشم‌گیر پیکسار در زمینه رسانه و تکنولوژی جدید تجلیل کند. پیکسار با سرمایه‌گذاری کلان در سیستم‌های نرم افزاری ادامه می‌دهد و معتقد است که پیشرفت‌های بعدی منجر به افزایش بهره‌وری و بهبود کیفیت در ساخت فیلم‌های انیمیشن کامپیوتری و محصولات دیگرش خواهد شد.

لی انکریچ کارگردان فیلم سوم، از اولین بخش «داستان اسباب‌بازی» در تمامی‌ این فیلم‌ها نقش داشت و به عنوان ادیتور و کارگردان دوم فعالیت کرد. قصه قسمت سوم فیلم در ابتدا قرار بود چیز دیگری باشد. در قصه اولیه، باز فضانورد خراب می‌شود و برای تعمیر آن را به تایوان می‌فرستند. بزودی بقیه اسباب‌بازی‌ها متوجه می شوند شرکت تعمیر کننده قصد دارد عروسک دیگری را جایگزین باز کند. به همین دلیل، آنها با یک کشتی به تایوان می روند تا باز آسیب دیده را دوباره به خانه برگردانند.

سلطه خرس صورتی بدجنس بر اسباب بازی‌ها/ نمی‌خواهیم بازیافت شویم

منتقدان چه گفتند؟

فیلم «داستان اسباب‌بازی‌های ۳» از منتقدان نقدهای مثبت بسیاری دریافت کرد. وبسایت نقد راتن تومیتوز بر پایه ۲۷۹ نقد مختلف به این فیلم امتیاز چشمگیر ۹۹ درصد و امتیاز متوسط ۸.۹  از ۱۰ را اختصاص داد.

فیلم «داستان اسباب‌بازی‌های ۳» بهترین امتیاز نقد را در وبسایت راتن تومیتوز در سال ۲۰۱۰ گرفت.

وبسایت نقد متاکریتیک نیز بر اساس ۳۹ نقد مختلف به این فیلم امتیاز ۹۲ از ۱۰۰ را اختصاص داد. تماشاگرانی که این فیلم را دیدند و توسط سینما اسکور مورد پرسش قرار گرفتند به آن امتیاز A دادند. این انیمیشن با کسب امتیاز  ۸.۵ از مجموع ۲۱۵ هزار رای در سایت آی‌ام‌دی‌بی، نشان داد توجه مخاطبان خود را جلب کرده است.

سلطه خرس صورتی بدجنس بر اسباب بازی‌ها/ نمی‌خواهیم بازیافت شویم

نقد ای. او. اسکات از نیویورک تایمز

فیلم «داستان اسباب‌بازی‌های ۳» با صحنه‌ای تکان‌دهنده و پر انرژی آغاز می‌شود که هیچ ارتباطی با داستانی که در ادامه آن می‌آید ندارد، اما در عین حال آن نبوغ و بعضی از پارادوکس‌هایی را که این محصول پیکسار را تا این حد فوق‌العاده و موفق کرده‌اند، جمع‌بندی می‌کند. در صحنه ابتدایی فیلم مشخص می‌شود که اندی دارد صحنه‌های اکشنی را در ذهن خود با حضور اسباب‌بازی‌هایش تصور می‌کند. تمام چیزهایی که در آن صحنه می‌بینیم محصولات قوه تخیل ناآرام و خستگی‌ناپذیر اوست که توسط فیلم‌ها، سریال‌های تلویزیونی و محصولات ارزانی که از آن‌ها ناشی می‌شوند شکل گرفته است.

چند کودک دیگر که با باز لایت‌یر و کلانتر وودی بزرگ شده‌اند، فیلم‌های خود را در ذهن‌شان نساخته‌اند؟ شاید هیچ مجموعه فیلم دیگری نتوانسته باشد به این زیبایی، منطق احساسی‌‌ای که خلاقیت درونی کودکان را با دنیای ماشینی سرگرمی ارتباط می‌دهد، روی پرده بزرگ به نمایش بگذارد. و احتمالا این فقط پیکسار، با باورهای آرمان‌گرایانه خود به پیشرفت تکنولوژیکی، تعهد صنعت‌گرایانه‌اش به کیفیت و شکست‌ناپذیری تقریبی‌اش در بازار است که می تواند چنین روایت کاپیتالیستی‌ای را با بزرگی و جذابیت این چنینی به نمایش بگذارد. «داستان اسباب‌بازی‌های ۳» یکی از شیرین‌ترین، تاثیرگذارترین وانسانی ترین فیلم های سال است
  • شمین کاکاوند


بعد از اینکه رایلی کوچولو به همراه خانواده‌اش به سن‌فرانسیسکو مهاجرت می‌کند، احساسات او -شادی، ترس، ناراحتی، نفرت و عصبانیت- سعی می‌کنند تا خودشان را با خانه، مدرسه و محیط جدید وفق دهند ...

وب‌سایت نقد فارسی:

نام فیلم: Inside Out (درون)

ژانر: انیمیشن،کمدی،درام

مدت زمان: ۹۴ دقیقه

کارگردانان : Pete Docter, Ronaldo Del Carmen

نویسندگان : Pete Docter, Ronaldo Del Carmen

صداپیشگان : Amy Poehler, Bill Hader, Lewis Black

هزینه تولید: ۱۷۵ میلیون دلار

محصول کشور: ایالات متحده آمریکا

کمپانی توزیع کننده: Walt Disney Studios Motion Pictures

منتقد: جیمز براردینلی - امتیاز ۸.۸ از ۱۰ (۳.۵ از ۴)

خلاصه داستان : بعد از اینکه رایلی کوچولو به همراه خانواده‌اش به سن‌فرانسیسکو مهاجرت می‌کند، احساسات او -شادی، ترس، ناراحتی، نفرت و عصبانیت- سعی می‌کنند تا خودشان را با خانه، مدرسه و محیط جدید وفق دهند ...

 معرفی فیلم های روز: Inside Out

هیچ استودیوی انیمیشن سازی آمریکایی به اندازه دیزنی/پیکسار در خلق فیلم‌هایی که در چندین سطح کار می‌کنند موفق نبوده است. از همان ابتدای کار، عوامل این استودیو به روایت داستان‌هایی که به یک اندازه مربوط به کودکان و بزرگسالان بودند علاقه داشته‌اند. مثلاً «داستان اسباب بازی ۳»(Toy Story3) را در نظر بگیرید. این فیلم برای بچهها اثری پرنشاط و لذت بخش است و برای بزرگ‌ترها تفکری تلخ و شیرین درباره گذر زمان است. نمی‌خواهم بگویم که «درون»(Inside out) به اندازه «داستان اسباب بازی ۳» کاملاً درگیر کننده است، اما از بسیاری از جهات مشابه می‌توان آن را فیلم موفقی دانست.

«درون» به سمت قلمرو عمیق روانشناسی گام برمیدارد، این باعث می‌شود که بچههای خردسال نتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. فیلم سازها (به خصوص پیت داکتر، که انیمیشن‌های قبلی‌اش عبارتند از «کارخانه هیولاها»(Monsters Inc) و «بالا»(Up) ) ضمن گنجاندن سکانس‌های اکشن/ماجرایی بسیار، ژانر خانوادگی-دوستانه-کمدی را برای حفظ بینندگان نوجوان انتخاب کرده‌اند اما متن اصلی بدون شک پیچیده‌ترین محصول پیکسار تا به امروز است.

معرفی فیلم های روز: Inside Out

این فیلم از عواطف انسان‌دیسی شده برای کشف درونمایههای مربوط به این که چگونه کُلیت شخصیت یک فرد بر اساس خاطراتش شکل می‌گیرد و این که پشیمانی جزء لاینفکی از آگاهی است استفاده می‌کند. عمق این موضوع پوشالی بودن جذابیت مخلوقات انیمیشنی را نشان می‌دهد. نخبگان و مغزهای پیکسار احترام زیادی برای فیلم ساز ژاپنی کهنه کار، هایائو میازاکی، قائلند و هرگز در گذشته تا این حد به تکرار و تقلید حس یکی از محصولات استودیوی جیبلی ژاپن نزدیک نشده بودند.

شخصیت اصلی داستان یک دختر معمولی به نام رایلی (با صدای کیتلین دیاس) است. او و مادر (دیان لین) و پدرش (کایل مک لاچلان) بنا بر دلایل کاری به منطقه Bay Area نقل مکان می‌کنند. رایلی غمگین و افسرده است- چون مجبور شده از خانه قدیمی، دوستان و تیم هاکیاش دور شود. او سعی می‌کند خوشحال و مثبت باشد، اما این کار سختی است. گرچه برخی قسمت‌های داستان از منظر رایلی گفته می‌شوند، بخش عمده ای از ماجرا در درون مغز او شکل می‌گیرد.

 در مغز او است که ما با پنج احساسی که عواطف و حالت‌های او را کنترل می‌کنند، خاطراتش را سازمان دهی می‌کنند و روی اعمالش تأثیر می‌گذارند آشنا می‌شویم: زرد، خوشحالی مثبت (با صدای ایمی پولر)، غمگین آبی (با صدای فیلیس اسمیت)، ترس بنفش (بیل هادر)، خشم سرخ (لوئیس بلک) و انزجار سبز (میندی کالینگ).

وقتی اتفاق بدی می‌افتد و شادی و غم سهواً از «اتاق کنترل» بیرون میافتند، شاید عجیب‌ترین فیلم جادهای بعد از «سفر خیالی»(Fantastic Voyage): سفری از میان ناخودآگاه رایلی شروع می‌شود. در این مسیر، به چند مورد عجیب بر می‌خوریم از جمله دوست خیالی دخترک در گذشته به نام بینگ بونگ (ریچارد کایند).

معرفی فیلم های روز: Inside Out

«درون» از فرایندهای روانشناسی پیچیدهای استفاده می‌کند و آن‌ها را به طُرقی که ممکن است مرتبط باشند ساده سازی می‌کند. فیلم بدون این که خیلی تاریک شود وارد آب‌های عمیق می‌شود- با لحظاتی از وخیم شدن شخصیت روبرو می‌شویم که بعد از محو شدن خوشحالی و غم (و خاطرات مربوط به آن‌ها) رخ می‌دهد. دخترک خاموش می‌شود، نمی‌تواند با دیگران ارتباط برقرار کند و در نهایت تصمیم به فرار می‌گیرد.

در «درون» خبری از شخصیت‌های بد و خبیث نیست. این اغلب در فیلم‌های جاده ای دیده می‌شود، اما کمتر می‌توان سراغ آن‌ها را در انیمیشن‌ها، که در آن‌ها میل به تباین سیاه و سفید خواسته های خاصی را از فیلمنامه نویس طلب می‌کنند، گرفت. با این حال، داستان فیلم درباره شکست دادن شخصیت بد داستان نیست، بلکه درباره عدهای موجود ناهمگون است که سعی می‌کنند دوباره به تعادل برسند.

معرفی فیلم های روز: Inside Out

سبک به کار رفته در فیلم اصلاً شبیه به سبک غالب پیکسار نیست. اگرچه صحنههای «خارجی» مربوط به رایلی و والدینش با واقع گرایی طراحی شده‌اند، چیزی که در انیمیشن‌های مدرن به آن عادت کرده‌ایم، صحنههای «درونی» ظاهری خیالی و تقریباً دست ساز دارند- یعنی ظاهری لرزان و کارتونی که پیکسار قبلاً از آن استفاده نکرده بود. این امر نه تنها هویت منحصر به فردی به «درون» داده است، بلکه شکل متفاوتی را در ژانری که در آن ظاهر به شدت ژنریک شده است ایجاد کرده است (با این حال، تکنیک سه بعدی بی فایده است- البته جای تعجب دارد که پیکسار واقعاً از آن استفاده نکرده باشد).

معرفی فیلم های روز: Inside Out

در سال‌های اخیر، پیکسار، با دو دنباله متوسط، یک سال بیکاری، و چند محصول اورجینال نه چندان تماشایی (اما سرگرم کننده)، در حال زنگ زدن بوده است. به قول معروف «درون» نشان می‌دهد که این استودیو دارد روی فرم می‌آید. اما سئوال اساسی این است که چگونه می‌توان کودکان زیر هشت سال را به این اثر ربط داد. این فیلم از آن دسته فیلم‌های سبک مینیونی با هیجان و انرژی زیاد نیست. بلکه فهم آن نیاز به تفکر و تمرکز دارد.

این‌ها بدون شک خصوصیات تحسین برانگیزی هستند، اما آیا با فروش بالا در گیشه سنخیت دارند؟ امیدواریم که این طور نباشد چون «درون» بهترین انیمیشن آمریکایی تولید شده بعد از سال‌ها است و شایسته است که همین طور هم شناخته شود.

معرفی فیلم های روز: Inside Out
  • شمین کاکاوند


تکراری کلیشه‌ای با هدف ساخت دنباله‌ای بر «جادوگر شهر آز» موجب شد تا «بازگشت دوروتی» هم در گیشه و هم نزد منتقدان با شکستی فاحش روبه رو شود.

خبرگزاری مهر - مازیار معتمدی: تکراری کلیشه‌ای با هدف ساخت دنباله‌ای بر «جادوگر شهر آز» موجب شد تا «بازگشت دوروتی» هم در گیشه و هم نزد منتقدان با شکستی فاحش روبه رو شود.

بازگشت دوروتی» که به عنوان «دوروتی از آز» هم شناخته می‌شود، انیمیشن کامپیوتری موزیکال آمریکایی-هندی است که بر اساس کتابی از راجر استنتون بائوم ساخته شده، اما فرانک بائوم نویسنده کتاب اصلی این مجموعه با عنوان «جادوگر شهر آز» است.

فرانک پدربزرگ راجر است و با خلق این جهان داستانی، موجب شد تا انیمیشن‌ها و فیلم‌های متعددی از روی آن ساخته شود. راجر داستان کتابش را بر اساس شخصیت دوروتی که پدربزرگش بیشتر از بقیه به آن علاقه داشت، نوشته و در عین حال که شخصیت‌های جدید خلق کرده، شخصیت‌های قبلی را هم حفظ کرده است.

شکست تمام‌عیار دوروتی و جادوگر شهر آز

فیلم اصلی «جادوگر شهر آز» از سوی روزنامه گاردین به‌عنوان برترین فیلم‌ خانوادگی تاریخ سینما شناخته شده و از فیلم‌های محبوب است. «جادوگر شهر آز» یک کلاسیک آمریکایی است که با وجود گذشت صد سال از انتشار کتابش هنوز مخاطبانی در سراسر جهان دارد و محتوای سمبلیک آن و مفاهیمی که در طول تلاش و جست و جوی دوروتی جا گرفته، بسیار تاثیرگذار است. زمانی که فیلم این اثر اکران شد، از آن به عنوان بزرگ‌ترین رویداد پس از سفر چارلز لیندبرگ، هوانورد آمریکایی، در فرهنگ عامه آمریکایی‌ها یاد شد.

سامرتایم انترتینمنت که زیر مجموعه‌ای از آلپاین پیکچرز است و پرانا استودیوز این انیمیشن جدید را تهیه کرده‌اند. دانیل سن‌‌تی‌پیر و ویل فین کارگردانی آن را بر عهده داشتند و آن را بر اساس فیلمنامه‌ای که توسط بون رادفورد، رولند کارول و باری گلاسر نوشته شده بود، ساختند.

شکست تمام‌عیار دوروتی و جادوگر شهر آز

این انیمیشن نخستین بار در ۱۴ ژوئن ۲۰۱۳ در فرانسه و در فستیوال بین‌المللی فیلم انیمیشن آنسی به نمایش درآمد و سال بعد در آمریکا و کانادا اکران شد. این انیمیشن ۸۸ دقیقه‌ای با نقدهای خیلی منفی منتقدان و شکست کامل در باکس آفیس روبه رو شد و در حالی که ۷۰ میلیون صرف ساخت آن شد تنها ۱۸ میلیون دلار فروش کرد.

قصه از کجا شروع شد؟

در سرزمین آز، رهبران شهر زمرد یعنی مترسک، مردآهنی جنگل نشین و شیر بزدل می فهمند که دلقک بدجنس جاروی جادوگر بدجنس غرب را که مرده، دزدیده است تا با آن میمون‌های پرنده را به کنترل خود درآورد. با توجه به خطری که شهر آز را تهدید می‌کند، مترسک تصمیم می‌گیرد تا از اختراع خود که یک رنگین کمان است برای احضار دوروتی استفاده کند تا با کمک او بتواند این پادشاهی را حفظ کند اما نیروهای دلقک به کاخ حمله و با دستگیری این سه دوست، آنها را زندانی می‌کنند.

در کانازس و در مزرعه دوروتی، گردبادی دیگر یک نابودی کامل ایجاد کرده است. در این میان یک مرد لنگ ادعا می‌کند که ارزیاب دولتی است و مزرعه بدهکار است. دوروتی می‌فهمد که به همه مزرعه‌های آن منطقه همین اخطار شده و با توتو راه می‌افتد تا ببیند باید چه کار کند. او با رنگین کمان روبه رو می‌شود که آنها را به جای شهر زمرد به شهر آز می‌برد. دوروتی با وایسر جغد عاقلی ملاقات می‌کند که نمی تواند پرواز کند. آنها به سرزمین آب نبات می‌روند که همه چیز از جمله مردمانش از شیرینی و شکر ساخته شده است. مارشال مالو آنها را دستگیر می‌کند چون قانون منع خوردن چیزهای آب نباتی را رعایت نکرده است. قاضی هم آنها را گناهکار می‌داند و وقتی اسم او را می‌پرسند تا گواهی قتلش را صادر کنند، متوجه می‌شوند او دوروتی است و آزادش می‌کنند. مالو هم به این گروه می پپیوندد تا با هم به شهر زمرد بروند و ژنرال آب نبات سیب را پیدا کنند.

شکست تمام‌عیار دوروتی و جادوگر شهر آز

دوروتی به کشور خوشمزه چین می‌رسد و در آنجا به کسب اجازه از شاهزاده خانمی نیاز دارد تا از سرزمین او عبور کند. مالو به عنوان خواستگار جلو می‌رود و گروه اجازه ورود به این سرزمین را پیدا می‌کنند. شاهزاده خانم درخواست ازدواج مالو را رد می‌کند اما از آواز خواندن او خوشش می‌آید و به گروه اجازه می‌دهد به شرط همراه شدن او برای پیدا کردن پل گمشده مرتبط به شهر آز، از سرزمینش رد شوند. آنها به شهر زمرد می‌رسند ولی می‌بینند آنجا متروک است و تنها میمون‌های پرنده آنجا حضور دارند که به گروه حمله می‌کنند. گروه دوروتی به غار پناه می‌برند که به یک آبشار می‌رسد. شاهزاده خانم از آبشار سقوط می‌کند و مالو بالای سر او می‌نشیند و سوگواری می کند و دوروتی به تنهایی به سمت هدف می رود. او با توتو به دلقک می‌رسند که قصد دارد آنها را بکشد. دوروتی دوباره دوستانش را پیدا می‌کند و با هم دلقک را شکست می‌دهند. دوروتی در انتها نزد عمه و عمو باز می‌گردد تا مردم را تشویق کند که برای حفظ خانه هایشان ایستادگی کنند. مرد جاعل توسط کلانتر دستگیر می‌شود و همه به بازسازی شهر می پردازند.

صداپیشگان و موسیقی

لی مایکل، مارتین شورت، جیم بلوشی، کلسی گرامر، مگان هیلتی، هیو دسنی و پاتریک استوارت به عنوان صداپیشه در انیمیشن حضور داشته‌اند.

دلقک با صدای مارتین شورت، جن گلیندا با صدای برنادت پیترز، ویسر با صدای الیور پلت، مارشال گل‌خطی با صدای هو دنسی، شاهزاده‌خانم چینی با صدای مگان هیلتی و رتاگ با صدای پاتریک استوارت شکل گرفته‌اند. موسیقی این کار توسط برایان آدام و تابی چو ساخته شده است.

شکست تمام‌عیار دوروتی و جادوگر شهر آز

ساخت انیمیشن

سَن‌پی‌یر و فین همکاران قدیمی هستند و نخستین‌بار در اواخر دهه ۱۹۸۰ و برای ساخت انیمیشن‌ «پری دریایی کوچولو» دیسنی تجربه کار مشترک داشتند و پس از سال‌ها این‌بار در انیمیشن «افسانه‌های آز: بازگشت دوروتی» دوباره به هم پیوستند. فین در این‌باره می‌گوید: وقتی برای این کار دعوت و متوجه شدم که قرار است در کنار دَن روی این پروژه کار کنم، واقعاً هیجان‌زده شدم، چون دَن را می‌شناختم و از دانش، توانایی و استعداد او در داستان‌سرایی و تصویرسازی آگاه بودم. او استاد من بوده و در خیلی جهات از او چیزهای آموزنده زیادی یاد گرفته ام.

سن‌پی‌یر هم از همکاری با یک دوست قدیمی خوشحال است و درباره این تشریک مساعی می‌گوید: او یک انیماتور فوق‌العاده و استاد روایت است، کسی که باعث شد دید من نسبت به هنر و موسیقی توسعه پیدا کند. من مسئول رسیدگی به مسایل انیماتورها بودم و او هر چیز از پرداخت مجدد سکانس‌ها در مرحله استوری‌برد تا هدایت صداپیشگان را برعهده داشت. این همکاری به گونه‌ای بود که هرکدام از ما را با استعدادها و افکار مختلف جداگانه در کنار هم قرار داد و باعث شد که به جزئیات بیشتر توجه کنیم و فیلم به چیزی که در حال حاضر می‌بینید، تبدیل شد.

سِت انگستروم، کارگردان هنری نیز می‌گوید: می‌خواستیم یک دنیای جدید پرهیجان داشته باشیم. از همان مرحله استوری‌برد روی جزئیات دقیق شدیم و ایده شهر آب‌نباتی و کشور خوش‌طعم را مطرح کردیم و برای شخصیت‌ها زمینه‌های اخلاقی خارق‌العاده قائل شدیم.

کیفیت انیمیشن

مناظر سرسبز و باشکوه با گُل‌هایی که پرواز می‌کنند، کوه‌های آب‌نباتی متحرک و جنگل‌های انبوه پردرخت سخن‌گو، آز را به شهری جادویی و اسرارآمیز تبدیل کرده‌اند. برای ساخت این انیمیشن ابتدا از زاویه انیمیشن دوبعدی کارها انجام شد.

شکست تمام‌عیار دوروتی و جادوگر شهر آز

به گفته کارگردان، وقتی قرار است در زمان ساخت یک انیمیشن دوبعدی تغییری در دید صحنه داده شود، باید یک زاویه دوربین جدید رسم شود، اما در CG کار تعمیم داده شده و به پیچیدگی دوبعدی نیست. با این حال زوایای مختلف دوربین را روی کاغذ ترسیم می‌کردیم و بعد یک مجموعه مجازی تصویری از آن ارائه می‌دادیم. این کار سرگرم‌کننده و جالب بود، چون مثل این بود که می‌شد در تمام مجموعه راه رفت و با حفظ زاویه دید، تصمیم گرفت که بهترین کار چیست، کدام دید بهتر است و کدام نیست؟

کار تبدیل تصاویر دوبعدی به فضاهای زنده و سه‌بعدی را گروه EFX استودیو پرانا در بمبئی هند انجام ‌دادند. یک گروه در لس‌آنجلس، تصاویر انیمیشنی و کارهای رنگ‌آمیزی را به گروه هندی می‌داد و آن‌ها صحنه‌ها را خلق می‌کردند.

پس زمینه انیمیشن و شخصیت‌ها

فیلم اصلی «جادوگر شهر آز» محصول سال ۱۹۳۹ به کارگردانی ویکتور فلمینگ و جرج کاکر است که بر مبنای فیلمنامه فورانس پیرسون و نوئل لنگلی ساخته شده است. در این فیلم جودی گارلند، فرانک مورگان و ری بولگر بازی کردند. این فیلم که برنده اسکار بهترین موسیقی فیلم برای هربرت استاتهارت و بهترین ترانه بخاطر ترانه «بر فراز رنگین کمان» شد در چهار بخش دیگر از جمله بهترین فیلم نامزد اسکار بود.

شخصیت اصلی این ماجرا دختری به نام دوروتی است و سگش به نام توتو. او به خاطر فردی ناشناخته و شرور در خطر افتاده و دوروتی می خواهد از دست او فرار کند. عمو و عمه دوروتی نسبت به او بی‌اعتنا هستند و این رفتار دوروتی را نگران می‌کند. خانم گالچ به دنبال از بین بردن توتو است. او زنی منفی است و لجباز و دوروتی باید بر سر مرگ یا زندگی توتو تصمیم بگیرد. او تصمیم به فرار می‌گیرد و در راه با پروفسور مارول آشنا می‌شود و از طریق گوی بلورینش می‌فهمد خانواده‌اش ناراحت هستند. دوروتی برمی‌گردد تا اندوه را از خانه دور کند اما تا وارد خانه می‌شود، توفانی عظیم در می‌گیرد و خانه در هوا به پرواز درمی‌آید و دوروتی از کانزاس به سرزمین آز می‌رسد. خانه دوروتی روی ساحره بدجنس شرق می‌افتد و او را می‌کشد و این باعث می‌شود تا دشمنی خواهر او یعنی ساحره غرب با دوروتی آغاز شود. او می‌خواهد به کانزاس برگردد، اما راه بازگشت را نمی شناسد.... در نهایت دوروتی با کمک دوستانش راه خانه را پیدا می‌کند و داستان با این پیام تمام می‌شود: هیچ جا خانه خود آدم نمی‌شود.

شکست تمام‌عیار دوروتی و جادوگر شهر آز

پیام انیمیشن

در قصه اصلی جاده زرد آجری را می‌توان به عنوان «مسیر طلایی زندگی» تعبیر کرد و در مجموع داستانی اخلاقی که شامل مجموعه‌ای از اعمال معنوی می‌شود، یادآور حرکت‌های درستی است که می‌توانند به آدم ها کمک کنند تا با مشکلات زندگی خود راحت‌تر کنار بیایند. در واقع شاید بتوان گفت که جادوگر آز حامل این پیام است که اگر با مردم به نیکی رفتار کنید، آنان نیز با شما به نیکی رفتار می‌کنند. در انیمیشن جدید تلاش شده تا همان مفاهیم در قالب شخصیت‌های جدید تکرار شوند و نبرد خیر و شر و رسیدن به نقطه تعادل مورد تاکید قرار گیرد با این تفاوت که از نگاه منتقدان همه این ماجراها فاقد اصالت و صرفا کلیشه‌ای تقلیدی است.

شکست تمام‌عیار دوروتی و جادوگر شهر آز

منتقدان چه گفتند؟

این انیمیشن نقدهای منفی از منتقدان گرفت و در سایت راتن تومیتوز تنها ۱۶ درصد نقد مثبت از میان ۵۵ نقد را دریافت کرد. در متاکریتیک نیز از ۱۰۰ امتیاز تنها ۲۵ امتیاز گرفت.
این فیلم در پایان نمایشش در آمریکا ۸.۴ میلیون و در گیشه بین‌المللی ۱۰.۲ میلیون فروش کرد تا در نهایت با فروش ۱۸.۷ میلیونی پرونده‌اش بسته شود. نسخه دی‌وی‌دی و بلو ری فیلم نیز تابستان سال ۲۰۱۴ منتشر شد.

شکست تمام‌عیار دوروتی و جادوگر شهر آز

این انییمشن در بخش صداپیشگی نیز موفق عمل نکرد و در سی و پنجمین دوره اهدای جوایز تمشک زرین به بدترین فیلم‌ها، جایزه بدترین بازیگر مرد مکمل را برای ارایه صدای کلسی گرامر دریافت کرد. این دومین انیمیشنی بود که جایزه تمشک طلایی را برد و پیش از آن «بندانگشتی» در سال ۱۹۹۵ برای بدترین ترانه جایزه برده بود.

با وجود همه این‌ها کمپانی سازنده این انیمیشن اعلام کرده یک فیلم ادامه و یک سریال تلویزیونی از این انیمیشن را در دست ساخت دارد.
  • شمین کاکاوند


انیمیشن «پشت رو» تازه‌ترین تولید شرکت‌های پیکسار و دیزنی است. این فیلم را پیت داکتر کارگردانی کرده که سازنده انیمیشن‌های موفقی چون «شرکت هیولاها» و «بالا» است.

روزنامه صبا: انیمیشن «پشت رو» تازه‌ترین تولید شرکت‌های پیکسار و دیزنی است. این فیلم را پیت داکتر کارگردانی کرده که سازنده انیمیشن‌های موفقی چون «شرکت هیولاها» و «بالا» است. در این مطلب به معرفی 25 انیمیشن مشهور دنیای سینما می پردازیم.
 
1- «یخ‌زده»  / 2013

فروش جهانی: 1,274,219,009 دلار


25 انیمیشن پرفروش تاریخ سینما

«یخ‌زده» به کارگردانی کریس باک و جنیفر لی، برنده دو جایزه اسکار بهترین فیلم بلند انیمیشن و بهترین ترانه شد. این فیلم که تولید شرکت دیزنی است، در فهرست پرفروش‌ترین انیمیشن‌های تاریخ سینما در صدر جدول قرار دارد. پس از موفقیت فیلم، عروسک‌ها و کالاهایی بر مبنای شخصیت‌های محبوب آن ساخته شد. «یخ‌زده» با الهام از داستان کلاسیک «ملکه برفی» به قلم هانس کریستین آندرسن ساخته شد.


2- «داستان اسباب‌بازی 3» / 2010

فروش جهانی: 1,063,171,911 دلار


25 انیمیشن پرفروش تاریخ سینما

سومین قسمت از مجموعه انیمیشن‌ «داستان اسباب‌بازی» تولید پیکسار و دیزنی، پرفروش‌ترین فیلم مجموعه شد. این فیلم به کارگردانی لی آنکریچ نه‌‌تنها نامزد اسکار بهترین فیلم بلند انیمیشن شد، بلکه نامزد بهترین فیلم و بهترین فیلمنامه هم بود. «داستان اسباب‌بازی 3» جایزه اسکار بهترین فیلم بلند انیمیشن را از آن خود کرد.


3- «شیرشاه» / 1994

فروش جهانی: 987,483,777 دلار


25 انیمیشن پرفروش تاریخ سینما

سه فیلم اول جدول پرفروش‌ترین انیمیشن‌های تاریخ سینما تولید شرکت دیزنی است. شروع این موفقیت با «شیرشاه» بود؛ فیلمی که ابتدا قرار بود یک پروژه جزئی باشد، در حالی که همزمان یک گروه انیمیشن دیگر روی «پوکاهانتس» کار می‌کرد. «شیرشاه» به کارگردانی راجر آلرز و راب مینکوف به موفقیت فراوان دست یافت و برنده جوایز اسکار بهترین موسیقی (هانس زیمر) و بهترین ترانه شد.


4- «من  نفرت‌انگیز 2» / 2013

فروش جهانی: 970,761,885 دلار


25 انیمیشن پرفروش تاریخ سینما

«من نفرت‌انگیز 2» به کارگردانی پی‌یر کافین و کریس رنو تولید شرکت‌های یونیورسال پیکچرز و ایلومینیشن پیکچرز است. این دنباله بیشتر از قسمت نخست سود مالی به همراه داشت. «من نفرت‌انگیز 2» نامزد دو جایزه اسکار بهترین فیلم بلند انیمیشن و بهترین ترانه («شاد» به خوانندگی فارل ویلیامز) شد، اما دست خالی مراسم اسکار را ترک کرد. موفقیت شخصیت‌های «من نفرت‌انگیز» سبب تولید انیمیشن جدید «مینیون‌ها» شد که به ‌زودی به نمایش عمومی درخواهد آمد.


5- «پیدا کردن نمو» / 2003

فروش جهانی: 936,743,261 دلار


25 انیمیشن پرفروش تاریخ سینما

فیلم پیکسار دومین توفان این شرکت در عرصه انیمیشن‌های مدرن بود و جایگاه آن را به ‌عنوان یکی از غول‌های انیمیشن‌سازی تثبیت کرد. «پیدا کردن نمو» به کارگردانی اندرو استنتن برنده اسکار بهترین فیلم انیمیشن شد. پخش فیلم را دیزنی بر عهده داشت. دنباله‌ «پیدا کردن نمو» با عنوان «پیدا کردن دوری» در حال تولید است و هفدهم ژوئن 2016 اکران می‌شود.


6- «شرک 2» / 2004

فروش جهانی: 919,838,758 دلار


25 انیمیشن پرفروش تاریخ سینما

شرکت دریم‌ورکس انیمیشن با تهیه سری فیلم‌های «شرک» ثابت کرد یک رقیب قدرتمند برای شرکت پیکسار است. «شرک 2» به کارگردانی اندرو آدامسن، کلی ازبری و کنراد ورنون در بخش مسابقه جشنواره فیلم کن به نمایش درآمد و نامزد دریافت دو جایزه اسکار بهترین فیلم بلند انیمیشن و بهترین ترانه نیز بود.


7- «عصر یخ: پیدایش دایناسورها» / 2009

فروش جهانی: 886,686,817 دلار


25 انیمیشن پرفروش تاریخ سینما

سود بیشتر فیلم‌ها در نمایش داخلی در ایالات متحده حاصل می‌شود، اما سود مالی انیمیشن‌های «عصر یخ» از فروش جهانی آن‌هاست. «عصر یخ: پیدایش دایناسورها» به کارگردانی کارلوس سالدانا و مایک تورمیر تولید شرکت بلو اسکای استودیوز است که پخش آن را فاکس قرن بیستم بر عهده داشت. واکنش منتقدان به فیلم متفاوت بود.


8- «عصر یخ: رانش قاره‌ای» / 2012

فروش جهانی: 877,244,782 دلار


25 انیمیشن پرفروش تاریخ سینما

چهارمین قسمت داستان‌های «عصر یخ» کمی پس از تولید قسمت سوم به نمایش درآمد. «عصر یخ: رانش قاره‌ای» به کارگردانی استیو مارتینو و مایک تورمیر با بودجه‌ای حدود 95 میلیون دلار ساخته شد. واکنش منتقدان به این قسمت نیز متفاوت بود. فیلم جدید «عصر یخ» 15 ژوئیه سال آینده به نمایش عمومی درخواهد آمد. یکی از منتقدانی که ابدا «عصر یخ: رانش قاره‌ای » را دوست نداشت، راجر ایبرت فقید بود که از پنج ستاره، دو ستاره به فیلم داد و تجربه تماشای آن را «یک تمرین بی‌تشویق» برای خود دانست.


9- «شرک سوم» / 2007

فروش جهانی: 798,958,162 دلار


25 انیمیشن پرفروش تاریخ سینما

«شرک سوم» به کارگردانی کریس میلر و رامان هویی ساخته شد و نشان داد این داستان فانتزی-‌کمدی هنوز جای کار دارد. قسمت سوم شرک نامزد جایزه بفتا بهترین فیلم انیمیشن شد، اما این جایزه را به «راتا تویی» دادند. علی‌رغم موفقیت مالی «شرک سوم» نظر منتقدان به فیلم متفاوت بود.


10- «شرک برای همیشه» / 2010

فروش جهانی: 752,600,867 دلار


25 انیمیشن پرفروش تاریخ سینما

آخرین قسمت «شرک» در سال 2010 به نمایش عمومی درآمد. این قسمت را مایک میچل کارگردانی کرد و عنوان دیگرش «شرک فصل آخر» یا «شرک 4» بود. مانند بقیه قسمت‌های «شرک»، هری گرگسن- ویلیامز آهنگساز بریتانیایی برای این قسمت موسیقی ساخت. واکنش منتقدان متفاوت بود. بر اساس یکی از شخصیت‌های محبوب انیمیشن‌های شرک، فیلم «گربه چکمه‌پوش» ساخته شد که سال 2011 روی پرده رفت.


11- «ماداگاسکار 3: تحت تعقیب‌ در اروپا» / 2012

فروش جهانی: 746,921,274 دلار


25 انیمیشن پرفروش تاریخ سینما

مجموعه فیلم‌های «ماداگاسکار» تولید شرکت دریم‌ورکس با موفقیت‌هایش به خصوص با موفقیت «ماداگاسکار 3» به ادامه کار این شرکت کمک کرد. اریک دارنل، کنراد ورنون و تام مگراث این فیلم را ساختند که هم محبوب منتقدان بود و هم موفقیت مالی کسب کرد. موسیقی این انیمیشن را هانس زیمر ساخت.


12- «دانشگاه هیولاها» / 2013

فروش جهانی: 743,559,607 دلار


25 انیمیشن پرفروش تاریخ سینما

10 سال پس از موفقیت «شرکت هیولاها»، شرکت پیکسار «دانشگاه هیولاها» را به کارگردانی دن اسکانلون ساخت. در «دانشگاه هیولاها» که داستانش قبل از «شرکت هیولاها» روی می‌دهد، هیولاها به دانشگاه می‌روند. این فیلم با نقدهای مثبت منتقدان رو‌به‌رو شد. پخش فیلم را شرکت دیزنی برعهده داشت.


13- «بالا» / 2009

فروش جهانی: 731,342,744 دلار


25 انیمیشن پرفروش تاریخ سینما

یکی از انیمیشن‌های محبوب سال 2009 که نشان داد ایده‌های بکر همراه با احساسات فراوان می‌توانند پول فراوان بسازند. این محصول شرکت پیکسار به کارگردانی پیت داکتر فیلم افتتاحیه جشنواره فیلم کن بود و نخستین انیمیشنی بود که جشنواره کن با آن آغاز شد. «بالا» با تحسین منتقدان روبه‌رو شد. می‌گویند کارل، شخصیت پیرمرد داستان با الهام از اسپنسر تریسی، بازیگر معروف هالیوود شکل گرفت. «بالا» جوایز اسکار بهترین موسیقی متن و بهترین فیلم بلند انیمیشن را از آن خود کرد.


14- «پاندای کونگ‌فو‌ کار 2» / 2011

فروش جهانی: 665,692,281 دلار


25 انیمیشن پرفروش تاریخ سینما

شرکت دریم‌ورکس با «پاندای کونگ‌فو‌ کار 2» یک کمدی موفق در حوزه هنرهای رزمی را به تماشاگران عرضه کرد. این انیمیشن با تحسین منتقدان روبه‌رو و نامزد دریافت اسکار بهترین فیلم انیمیشن بلند شد. قسمت سوم «پاندای کونگ‌فو کار» ژانویه سال آینده به نمایش درخواهد آمد.


15- «عصر یخ: ذوب» / 2006

فروش جهانی: 660,940,780 دلار

25 انیمیشن پرفروش تاریخ سینما

موفقیت «عصر یخ: ذوب» یا «عصر یخ 2» تولید شرکت بلو اسکای ثابت کرد که موفقیت قسمت نخست تصادفی نبوده است. فیلم علی‌رغم واکنش متفاوت منتقدان فروش بالایی داشت. برای کارلوس سالدانا، کارگردان فیلم اهمیت داشت که چشم‌ شخصیت‌ها واقعی باشد و مکانیکی نباشد.


16- «قهرمان بزرگ 6» / 2014

فروش جهانی: 652,127,828 دلار


25 انیمیشن پرفروش تاریخ سینما

این فیلم شرکت دیزنی به کارگردانی دان هال و کریس ویلیامز، برنده اسکار بهترین فیلم بلند انیمیشن شد. «قهرمان بزرگ 6» پنجاه و چهارمین تولید انیمیشن دیزنی است. یک پسر مخترع کوچک به ‌نام هیرو هامادا تیمی از ابرقهرمانان تشکیل می‌دهد تا با یک تبهکار نقاب‌دار بجنگند. «قهرمان بزرگ 6» اولین انیمیشن شرکت دیزنی است که شخصیت‌های کتاب‌های مصور مارول در آن نمایش داده می‌شوند.


17- «پاندای کونگ‌فو کار» / 2008

فروش جهانی: 631,744,560 دلار


25 انیمیشن پرفروش تاریخ سینما

موفقیت این انیمیشن کمدی و هنرهای رزمی با صداپیشگی جک بلک راه را برای تولید قسمت دوم آن هموار کرد. «پاندای کونگ‌فوکار 2» تولید شرکت دریم ورکس است. این انیمیشن با صداپیشگی چهره‌های مشهوری مانند داستین هافمن و آنجلینا جولی ساخته شد. واکنش منتقدان به فیلم مثبت بود. این فیلم نامزد اسکار بهترین فیلم بلند انیمیشن هم شد.


18- «شگفت‌انگیزها» / 2004

فروش جهانی: 631,442,092 دلار


25 انیمیشن پرفروش تاریخ سینما

نخستین انیمیشن براد برد تماشاگران را با سکانس‌های پیچیده حادثه‌ای، شوخی‌های فرانسلی و موضوع ابر‌قهرمانی تحت تاثیر قرار داد. «شگفت‌انگیزها» ششمین تولید شرکت پیکسار بود و برنده اسکار بهترین فیلم بلند انیمیشن شد. براد برد فیلمنامه را با الهام از کتاب‌های مصور محبوب دوران کودکی خود در سال‌های 1960، فیلم‌های جاسوسی، زندگی خانوادگی و دوران کودکی‌اش نوشت.


19- «راتا تویی» / 2007

فروش جهانی: 623,722,818 دلار


25 انیمیشن پرفروش تاریخ سینما

براد برد در این انیمیشن جذاب، عشق به غذاهای فرانسوی را همراه با یک موش سخنگو در ضیافتی فانتزی گرد هم آورد. این تولید شرکت پیکسار مورد پسند منتقدان واقع شد و جوایز مختلف از جمله اسکار بهترین فیلم بلند انیمیشن را دریافت کرد.


20- «چگونه اژدهای خود را تربیت کنید 2» / 2014

فروش جهانی: 618,909,935 دلار


25 انیمیشن پرفروش تاریخ سینما

قسمت دوم «چگونه اژدهای خود را تربیت کنید» در مقایسه با قسمت اول سکانس‌های حادثه‌ای طولانی‌تر و اژدهاهای بیشتری دارد. فیلم متاثر از مجموعه کتاب‌هایی به همین نام به قلم کرسیدا کاول است. «چگونه اژدهای خود را تربیت کنید 2» با واکنش مثبت منتقدان روبه‌رو و نامزد جایزه اسکار بهترین فیلم بلند انیمیشن شد.


21- «ماداگاسکار: فرار به افریقا»

فروش جهانی: 603,900,354 دلار


25 انیمیشن پرفروش تاریخ سینما

در میان مجموعه انیمیشن‌های «ماداگاسکار»، بیشترین سود مالی را برای شرکت سازنده‌اش دریم ورکس داشت. «ماداگاسکار: فرار به افریقا» به کارگردانی اریک دارنل و تام مگ‌راث با واکنش متفاوت منتقدان مواجه شد.


22- «گیسوکمند» / 2010

فروش جهانی: 591,794,936 دلار


25 انیمیشن پرفروش تاریخ سینما

پیش از انیمیشن «یخ‌زده»، شرکت دیزنی با داستان فولکلور آلمانی راپونزل در سال 2010 داستان پریانی به تماشاگران عرضه کرد. ناتان گرنو و بایرون هوارد این انیمیشن را ساختند که برنده جایزه اسکار بهترین ترانه برای «نور را می‌بینم» شد.


23- «خانواده کرود» / 2013

فروش جهانی: 587,204,668 دلار

25 انیمیشن پرفروش تاریخ سینما

هیچ کس از این انیمیشن کمدی با موضوع غارنشین‌ها که در سال 2013 توسط کریس ساندرز و کرک دمیکو ساخته شد، انتظار موفقیت نداشت. این تولید دریم ورکس با واکنش مثبت منتقدان روبه‌رو و نامزد جایزه اسکار بهترین فیلم بلند انیمیشن شد.


24- «شرکت هیولاها» / 2001

فروش جهانی: 562,816,256 دلار


25 انیمیشن پرفروش تاریخ سینما

پیکسار با «شرکت هیولاها» به کارگردانی پیت داکتر نام برند خود را زنده نگه داشت. «شرکت هیولاها» با تحسین منتقدان روبه‌رو شد و جایزه اسکار بهترین ترانه را برد. فیلم نامزد جوایز بهترین فیلم بلند انیمیشن و بهترین موسیقی هم بود.


25- «ماشین‌ها 2» / 2011

فروش جهانی: 559,852,396 دلار


25 انیمیشن پرفروش تاریخ سینما

منتقدان این قسمت را دوست نداشتند، اما شرکت پیکسار بدون پشتوانه منتقدان جیب خود را پر پول کرد. جان لسه‌تر «ماشین‌ها 2» را ساخت که دوازدهمین تولید پیکسار بود. «ماشین‌ها 2» نخستین تولید پیکسار بود که نامزد اسکار نشد.
  • شمین کاکاوند


آنها قدیمی ترین موجودهای زنده روی کره زمین هستند! این موجودهای ریزه میزه زردرنگ با عینک های درشت شان، قبل از دایناسورها وجود داشتند و هنوز هم وجود دارند! آنها در تمام طول تاریخ دنبال «رییس» گشته اند، یک رییس قوی و پر زور که از همه بالاتر باشد؛ حالا می خواهد یک «دایناسور» باشد یا «ناپلئون»!

هفته نامه همشهری دوچرخه - ترجمه سحر منصوری: آنها قدیمی ترین موجودهای زنده روی کره زمین هستند! این موجودهای ریزه میزه زردرنگ با عینک های درشت شان، قبل از دایناسورها وجود داشتند و هنوز هم وجود دارند! آنها در تمام طول تاریخ دنبال «رییس» گشته اند، یک رییس قوی و پر زور که از همه بالاتر باشد؛ حالا می خواهد یک «دایناسور» باشد یا «ناپلئون»!

بعد از موفقیت دو قسمت قبلی انیمیشن «منِ نفرت انگیز»، حالا «پی یِر کافین» و «کایل بالدا»، کارگردان های این مجموعه در سومین قسمت این انیمیشن به سراغ گذشته رفته اند؛ اینکه «مینیون»ها از کجا آمده اند و چطور در نهایت «گرو» را به عنوان رییس خود انتخاب کردند.

انیمیشن «مینیون ها» که این روزها در سینماهای جهان اکران شده، فروش بسیار بالایی داشته است. به همین بهانه برای این هفته، ترجمه گفتگویی با کارگردان های این انیمیشن را برایتان انتخاب کرده ایم تا بیشتر با این موجودهای بامزه آشنا شوید.

مینیون ها از خوراکی ها درآمدند!

بیایید در ابتدا درباره زبان من درآوردی مینیون ها صحبت کنیم. چه شد که به این زبان رسیدید؟

پی یر کافین:
خب، باید برگردیم به اولین قسمت انیمیشن «من نفرت انگیز» . من اولین مسئله، شکل ظاهری آنها بود. تحقیق کردیم، طرح زدیم، موجودهای گرد و منحنی زیادی بر صفحه های کاغذ کشیده شدند تا در نهایت به شخصیت های زرد کوچولویی رسیدم که امروز، همه آنها را می شناسند.

در یکی از صحنه های این انیمیشن، مینیون ها باید می گفتند: «گرو! گرو! گرو!» و این صحنه ای بود که «گرو» شخصیت اصلی داستان، به روی صحنه نمایش می رفت و مینیون ها او را تشویق می کردند. این نهایت کلامی بود که برای آنها در نظر گرفته بودیم. وقتی که شروع به جان بخشی این صحنه کردیم، «کری ملداندری»، تهیه کننده ما، ظرفیت و پتانسیل بیشتری در آنها دید. او معتقد بود که این موجودهای زرد می توانند داستانک ها، ماجراها و زندگی خود را داشته باشند و به ریتم انیمیشن کمک کنند.

این شد که کم کم فضا و قصه های بیشتری را به مینیون ها اختصاص دهیم. کار خوب پیش رفت اما یک سوال بزرگ مطرح شد: «چطور می شود این داستانک ها و ماجراجویی ها را روی شخصیت های بی کلام بگذاریم؟» اینجا بود که یک تجربه جدید برایم به وجود آمد. من به کلمه هایی گنگ و مفهوم رسیدم. کلمه هایی که از زبان انگلیسی مشتق شده اند اما نمی توان گفت انگلیسی هستند.

در انیمیشن «منِ نفرت انگیز 2»، مینیون ها نقش محوری داشتند و لازم بود زبان شان بیشتر قابل درک باشد. شاید برایتان جالب باشد که بیشتر واژه هیا زبان مینیون ها را از چیزهایی که می خوردم، الهام گرفتم! مخصوصا سر ناهار! چیزهایی مثل «بِنانا» (موز)، «تیکا ماسالا» (نوعی خوراک) و «پوپادوم» (نوعی نان)، در انیمیشن اول، ما فهمیدیم که موسیقی واژه ها بسیار اهمیت دارد.

برای همین کلمه هایی که موزون بودند در لیست ما جا گرفتند. «برایان لینچ»، فیلم نامه نویس انیمیشن ما، در قسمت سوم دامنه کلمه ها را گسترده تر کرد. برای همین در انیمیشن «مینیون ها»، وقتی دوتا مینیون دعوا می کنند یا یک مینیون، لطیفه ای تعریف می کند. شما می توانید واژه هایی را از زبان های چینی، ایتالیایی، کره ای، ژاپنی و اسپانیایی بشنوید.

خالق مینیون ها کیست؟ شما یا کمپانی «یونیورسال»؟

پی یر کافین:
هیچ کدام! بی شک خالق مینیون ها برایان لینچ، فیلمنامه نویس این مجموعه است. او ایده ای داشت و با این ایده به سراغ کریس ملداندری رفت و این، نقطه شروع زندگی مینیون ها است.

مینیون ها از خوراکی ها درآمدند!

داستان فیلم در شهر لندن و در حدود سال های 1960 میلادی می گذرد، چرا این برهه از تاریخ شهر لندن را برای داستان انتخاب کردید؟

کایل بالدا:
لندن در دهه 60 شهر شگفت آوری بود. شگفت آور، هم از جنبه روحی و هم از لحاظ گرافیک تصویری؛ یعنی در مدل لباس ها، مدل ماشین ها، رنگ ها و زندگی مردم، نوعی شادی به چشم می خورد. علاوه بر این، موسیقی نیز جزیی از زندگی روزانه مردم شده بود. ما می خواستیم از همه اینها استفاده کنیم.

پی یر کافین: برای یک کارگردان هیچ چیز هیجان انگیزتر از این نیست که فضایی در اختیارش باشد که ایده ها و خلاقیت هایش را آزادانه و رها به تصویر بکشد. برای ما لندن دهه 60، همان مکان و زمان بود.

این فروش بالا را پیش بینی می کردید؟

پی یر کافین:
باور کنید اصلا احتمالش را نمی دادم! سوال و نگرانی بزرگ ما این بود که آیا فیلم موفق می شود؟ به نظر من درست از لحظه ای که شما به این فکر کنید که می خواهید یک کار موفق انجام دهید، در مسیر شکست قدم گذاشته اید. این تئوری من است. من آرمانگرا هستم و شاید این به ریشه فرانسوی من برگردد. برای همین همیشه از هر کاری که می کنم، رضایت کامل ندارم. درباره این انیمیشن هم اصلا نمی توانستم آینده آن را پیش بینی کنم. البته چیزی که می گویم به این معنا نیست که از تک تک لحظه های ساخت آن لذت نبرده ام.

کایل بالدا: هیچ فرمولی وجود ندارد. اینطور نیست که شما بگویید این عناصر، این شخصیت ها یا این اتفاق ها را در داستانی می گذاریم و انیمیشن موفقی خواهیم داشت. ما سراغ خیلی از داستان ها رفتیم. به خیلی چیزها فکر کردیم و در نهایت برگشتیم به مینیون ها. وقتی شما با شخصیت هایی کار می کنید، از آنها «استوری برد» (فیلمنامه ای مصور) می زنید و مدام طرح های مختلفی از آنها می کشید. کم کم این شخصیت ها خودشان به شما می گویند که کجا می خواهند بروند. مسئله، اعتماد و درک است. شما باید به داستان و شخصیت های آن اعتماد کنید و به درک درستی از قابلیت های آن دست پیدا کنید.

مینیون ها از خوراکی ها درآمدند!

در مقایسه با انیمیشن های دیگر، «مینیون ها» بودجه کمتری داشته است. بودجه کمتر به حذف برخی چیزها از کار منجر نشد؟

پی یر کافین:
ما هر چیزی را که تصمیم داشتیم در کار گنجاندیم و اینطور نبود که کسی به ما بگوید: «نمی شود!»

این ماجرا درباره موسیقی انیمیشن هم صادق بود. هر بار که درخواست ترانه دیگری می کردیم، موافقت می شد. کریس ملداندری، از مدیران بسیار موفق و کاربلد است. او قصه گوی متبحری است. می تواند انیمیشن ساخته نشده را ببیند. یک بار از او پرسیدم: «واقعا چطور پیش بینی هایت همیشه درست از کار درمی آید؟» گفت: «من فقط می بینم! همین.» درست است که بودجه انیمیشن ما کم بود اما به این معنی نبود که با بودجه کم، از خلاقیت و ایده پردازی ما هم گم شود.

کایل بالدا: کارگردانی انیمیشن «مینیون ها» برای من شبیه پرواز با هواپیمایی بود که هنوز ساختش تمام نشده و در هوا و در حین پرواز، مراحل ساخت و سازش هم چنان ادامه دارد! ما خیلی زود وارد روند تولید شدیم، در حالی که هنوز درگیر داستانش بودیم. «مینیون ها» انیمیشن بسیار سریعی در تولید بود. ما طرح می زدیم و استوری برد کشیده می شد و فضاسازی ها شکل می گرفت و تصویربرداری انجام می گرفت، در حالی که هنوز فیلمنامه تمام نشده بود! ساخت و تصویربرداری این انیمیشن سه سال طول کشید و این در حالی بود که تا ماه آخر همچنان نگارش فیلمنامه ادامه داشت!

در حین ساخت «مینیون ها» تحت فشار بودید؟ یعنی مجبور بودید مدام به رقابت با استودیوهای بزرگ مثل «پیکسار» و «دیزنی» فکر کنید؟

پی یر کافین:
اصلا! شاید این چیزی بود که مدیران استودیوی یونیورسال به آن فکر می کردند اما من دغدغه های بزرگتری برای زندگی ام دارم و رقابت با این استودیوها جزء نگرانی های من نبوده و نیست.

کایل بالدا :
من نمی توانم منکر فشار و استرس کار شوم؛ اما نه در این موردی که شما گفتید. نگرانی ما درباره عقب افتادن از استودیوهای دیگر نبود. ما به این فکر می کردیم که چطور داستانمان را با ترفندهای نو و غافل گیری های جدید به تماشاگران نشان دهیم. ترس ما از درجا زدن و تکراری شدن انیمیشن و اتفاق هایش بود. برای همین خیلی به خودمان سخت گرفتیم تا فیلمی دست اول بسازیم.
  • شمین کاکاوند


 

فیلم سینمایی «انگری بردز » سعی دارد به سوال پاسخ ‌دهد که این پرنده‌ها چرا انقدر عصبانی هستند. وقتی به این موضوع فکر ‌کنیم می‌بینیم واقعا دلیل خاصی برای بداخلاق بودن این پرنده‌ها وجود ندارد.

وب‌سایت بانی فیلم: از وقتی بازی موبایل «انگری بردز» در سال 2009 وارد گوشی‌های تلفن ما شد، بیش از 3 میلیارد بار دانلود شده، میزان برخورد انسانی ما را کاهش داده و زمان متوسط دستشویی رفتن را هم در گستره بین‌المللی افزایش داده است.

 تخمین زدن موفقیت دقیق فضایی این بازی آسان نیست. اما حالا سوال اینجاست که آیا این موفقیت می‌تواند از پرواز صفحه‌های کوچک موبایل به پرده بزرگ سینما هم جان سالم به در ببرد؟

وقتی فیلم انیمیشن «Angry Birds» محصول مشترک کمپانی سونی پیکچرز و روویو انترتینمنت کمپانی سازنده فنلاندی این بازی، بیستم ماه می سال آینده اکران شود به جواب این سوال می‌رسیم.

فیلم «انگری بردز» به اندازه بازی‌اش موفق می‏شود؟

جذبه خود بازی تا حدودی به ساده‌گرایی آن وابسته است - توپخانه‌ای از موشک‌های مرغی را به سمت خوک‌های بدجنسی که تخم‌های‌شان را دزدیده‌اند پرتاب کنید - پس طبیعتا خیلی‌ها هستند که می‌خواهند بدانند نسخه سینمایی بازی‌ای که برای وقت‌کشی انجام می‌دهند، چه شکلی خواهد بود.

اگر هالیوود توانسته هر چیزی را فیلم کند، بنابر این، این بار هم موفق خواهد شد.

سوالی که خیلی‌ها از کمپانی روویو می‌پرسند این است که چرا این پرنده‌ها انقدر عصبانی هستند؟ جان کوهن تهیه‌کننده فیلم‌های مانند «من نفرت‌انگیز» می‌گوید: «این داستان، اصل و اساس نحوه شکل‌گیری دعوای بین پرنده‌ها و خوک‌های کوچک سبز است».

 شخصیت رِد که صداپیشگی‌اش را جیسون سودیکیس بر عهده دارد، یکی از شهروندان جامعه نوک‌دار یک جزیره بهشت‌مانند پرندگان است، اما چیزی که او را از دیگر رفقای خوشحالش جدا می‌کند این است که چقدر ساده اعصابش خرد می‌شود.

فیلم «انگری بردز» به اندازه بازی‌اش موفق می‏شود؟

کلی کیتیس که این فیلم را با فرگال رایلی کارگردانی می‌کند می‌گوید: «می‌دانستیم باید بازیگری را پیدا ‌کنیم که بتواند تمام این چیزها را بگوید و در عین حال جذاب هم باشد و این بازیگر جیسون بود». چند پرنده هم‌فکر دیگر که مشکلات کنترل عصبانیت دارند هم به او ملحق خواهند شد: چاک دیوانه سرعت بیش فعال با صداپیشگی جاش گَد و بُمب با صداپیشگی دنی مک‌براید.

وقتی خوک‌ها و سخن‌گوی‌شان با صداپیشگی بیل هیدر به آشیانه آن‌ها نفوذ می‌کنند، مبارزه کردن با آن‌ها کار این سه نخاله است.

آوردن شخصیت‌های خاص بازی به یک فیلم سینمایی که از جلوه‌های سی‌جی‌آی استفاده می‌کند، نیازمند بخشیدن یک بعد سوم به این شخصیت‌ها بود. رایلی می‌گوید: «این‌ها نمادهایی در یک بازی هستند که به نظر می‌رسد شخصیت باشند، اما واقعا نماد هستند.

بنابراین به نمایش در آوردن آن‌ها کار ماست». گروهی قابل توجه از بازیگران کمدی صدای خود را به این پروژه قرض دادند تا آن را عملی کنند که از جمله آن‌ها می‌توان به مایا رودالف، هانیبال بورس، کیت مک‌کینون، کیگان-مایکل کی، تونی هیل و پیتر دینکلج در نقش عقاب نیرومند بزرگ اشاره کرد.

فیلمنامه فیلم که توسط جان ویتی از سریال «سمپسون‌ها» نوشته شده برای تماشاچیان گسترده‌ای طراحی شده و قرار نیست تنها فیلمی برای نوجوانان باشد. وقتی فیلمی در دست دارید که در سراسر جهان طرفداران بسیار زیادی دارد که از کودک تا پیرمرد را شامل می‌شود، دلتان نمی‌خواهد کسی را کنار بگذارید.

فیلم «انگری بردز» به اندازه بازی‌اش موفق می‏شود؟

رایلی می‌گوید: «این یک مزیت است که ما برند به این بزرگی داریم». او و کیتیس با هم در برخی از بزرگترین فیلم‌های انیمیشن سال‌های اخیر همکاری کرده‌اند - کیتیس انیمیتور فیلم «یخ‌زده» بود و رایلی هم از نویسندگان داستان «ابری با احتمال بارش کوفته قلقلی» بود، اما هر دو دارند اولین تجربه کارگردانی خود را با «Angry Birds» پشت سر می‌گذارند. رایلی اضافه کرد: «خیلی از فیلم‌های نمادین از صنایع سرگرمی برند دار می‌آیند.

اما وقتی دارید روی فیلم آن کار می‌کنید باید به سرعت فراموشش کنید چون به هر حال مجبورید یک فیلم سینمایی بسازید».

  • شمین کاکاوند